2777
2789
عنوان

تجربه از آموزشگاه موسیقی

56039 بازدید | 41 پست
به نظرتون موسیقی در حدی که تو مهدها آموزش داده میشه کافیست یا باید بچه ها برن آموزشگاه ؟ در مورد آموزشگاه موسیقی پارس اطلاعاتی دارین یا هر جای دیگه ؟
به نظر من موسیقی در سنین پایین باید بسیار با دقت آموزش داده بشه تا بچه ها زده نشن که اگه بچه ای از موسیقی یا هرچیز دیگه اس زده بشه علاقمند کردن دوبارش خیلی سخته.من از زمانی که بچه نداشتم آموزشگاه پارس رو پیدا کردم تا برای روزی که بچه دار شدم بچه ام رو به اونجا بفرستم.من فکر نمیکنم جایی توی تهران باشه که اصول یاد دادن موسیقی به بچه رو به اندازه پارس بلد باشه.البته این رو هم اعتراف کنم که ب خاطر این هنرش شهریه بسیار بالایی هم میگیره که خوب به دلیل رقیب نداشتن هستش.الان دوره ارف برای یک بچه 3 سال نیم تا 4 سال 8 ترم هست که به نظر من خوبه و طولانی نیست.اما تا همین چند وقت پیش 10 ترمه بود که پسر من هم جزء همون 10 ترمه هاست و زیادی طولانیش کردن.
من پسرم رو از 3 سال و نیمگی اونجا ثبت نام کردم.الان که ترمه 5 هستش تازه تمرین بلز رو توی خونه شروع کردن.تا الان نتها ،فراز و فرودها رو باهاشون کار کردن و البته بگم که تمام آموزششون از طریق بازی بوده و این کلاسها برای بچه ها یکجور کلاس بازی و خلاقیت هم هست.من که الان از ثبت نامش راضی هستم.

موسسه دیگری هم به نام پارت وجود داره که در سطح پارس نیست و یکی از ایرادهاش اینه که بچه های 4 تا 6 سال در کنار هم موسیقی یاد میگیرن و به نظر من این فوق العاده برای یک بچه 4 ساله بده چون اعتماد به نفسش رو از دست میده..

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مهم اینه که سلیقه شما چی باشه من پسرم 2 سال پارس رفت و همش رقابتی بود
پسر من عاشق موسیقیه خودش آهنگا رو عوض میکنه خودش ریتم میسازه و کلا 1 اخلاق بدی که داره باید تو همه چیز اول باشه بعد از 2 سال که پارس رفت دوست نداشت دیگه کلا موسیقی بره
چون تو کلاس باید اول میشد
اما 1 موسسه هست به اسم آشیانه کودک و نوجوان تو شهرک ژاندارمری
که با همکاریه آقای رستمی که خودش موسیقی خونده و آقای تنها که اونم کلا از بچه گی تو کار موسیقی بوده و پسر آقای تنها از موسسهای اول مدرسه روزبه بوده هستش و الانم مدرسه رهیار تدریس میکنه
آقای رستمی هم مبتکر 1 نوع از آمیزه رقص قصه گویی و موسنقی هستش که کلی هم جایزه گرفته
اگه 1 سرچ کنید تو نت ( قصه های حرکتی رستمی ) توضیحاتش میاد
از 5 سالگی با بچه ها کار میکنن اول از طریق هماهنگیه بدن با موسیقی و بعد چیزای صدا دار و اضافه میکنن
بعد 1 ترم بلز فقط به خاطر اینکه صداها رو با 1 وسیله ای بیرون بدن از 1 آهنگ هم هر قسمتش به یکی میرسه و نت آنچنان نمیدن چون کلا عقیدشون اینه که بچه باید انقدر توانا باشه که موسیقی رو میشنوه بتونه بزنه نه اینکه هی نت بخواد
بعد از بلز نیره تنبک و آواز خوانی و هماهنگیه حرکات تا 9 سالگی هم قبول نداره کسی ساز تخصصی انتخاب کنه
خلاصه خیلی پایه ای کار میکنه الان پسر بزرگم 1.5 ساله که میره اونجا و پسر کوچیکم که تا پارسال موسیقی اصلا دوست ند اشت الان عاشقشه
یکی از دوستای پسدم که تنبک دوست نداره تو اجراها هر ساز کوبه ای که دوست داره بر میداره
یعنی هیچی تو کلاس اجبار نیست
ولی بازم سلیقه ایه دیگه یکی هم دوست داره بچش زود پیشرفت کنه
این مسئله که که تا 9 سالگی ساز تخصص انتخاب نشه یک کمی عجیبه.چون بعضی از سازها رو باید از سنین پایین شروع کرد تا بتونن راحت یاد بگیرن. نمیدنم شاید هم روش درستیه.بلفی جان میتونم بپرسم که توی رهیار از پیش دبستان موسیقی رو شروع میکنن؟اگر اینطوره با چی شروع میشه؟بلز یا همون هماهنگی بدن با موسیقی هستش؟ راستی یک سوال دیگه داشتم و اینکه شهریه دبستان رهیار برای تمامی این امکانات هست و یا در طول سال بازهم چیزی میگیرن؟
راستی بلفی جون من توی یک تاپیک دیگه دیدم که پسر شما توی مهدی که از پارس معلم موسیقی میاورده موسیقی رو یاد میگرفته و انگار نتها رو دائم باهاشون کار میکردن و برخورد سختگیرانه ای هم داشتن.من در مورد چند مهد دیگه هم که از پارس معلم میاوردن این مورد رو شنیدم که راضی نبودن.در صورتیکه توی خود موسسه پارس اصلا این حالت نیست و من تعجب میکنم که توی مهدها چرا اینجوری.
توی پارس تا 4 ترم که بچه ها نمیدونن دارن نت یاد میگیرن.فقط رقص و قصه هست.تمام نتها یک سری آدمن مثلا آقای دو که چون به شکل حرف c هست به باز بودن دهنش معروفه و اینکه همیشه گشنشه....و بقیه نتها هم همین...به قدری آروم و بدون فشار به بچه ها موسیقی یاد میدن که گاهی صدای مادرها درمیاد که زودتر به بچه ها زدن آهنگ رو یاد بدین و اونها هم معتقدن که اصلا نباید بچه ها احساس کنن که دارن آموزش میبینن..فقط باید مثل یک بازی و تفریح به این کلاسها نگاه کنن.
2 ترم اول مادرها هم توی کلاس هستن و در بعضی قسمتها همراه بچه ها میخونن و می رقصن.
یاسمن جان
مهد کودک نارنجی تو جنت آباد از پارس میومد اسمشم لیلا بود فامیلیش یادم نیست اما تو سایت پارس ببینمش یادم میافته
بله یاسمن جان تو رهیار از پیش دبستان شروع میشه من چون آشیانه پیش خود تنها میبردم زیاد تو مدرسه پیگیر موسیقیش نبودم اما امسال یعنی کلاس اول به ما گفتن بلز بگیریم
این روشی که شما از پارس میگین هم خیلی خوبه تو مهد فقط کلاس آموزشی برای والدین میذاشت
آشیانه تا 9 سالگی تخصصی قصه های حرکتی و تنبک کار میکنه
مثلا آقای رستمی تو جلساتش میگه که بلز 1 ساز آلمانی هستش که موسیقیش هم بنام خود سازندش ارف هست و آقای ارف آخر کتابش نوشته که این موسیقی را برای ملت خودم و طبق سلیقه مملکت خودم آوردم و مطمئنم که موفق میشه و برای بقیه کشورها هم آرزو دارم که بتونن موسیقیه خودشون و پیدا کنن
ولی ما داریم سبک و سلیقه اونها رو با بلز تو کشورمون گسترش میدیم
البته به طور کلی علت انتخاب 9 سالگی رو هم گفتن چون تمام عضلات ریز بدن مهارت کافی رو تا 9 سالگی برای کارهای ظریف ندارن پیشرفت از 9 سال کاملا مشهوده
شاید من کار آشیانه رو پسندیدم ولی از نظر یکی کاملا مسخره بیاد که تا 9 سالگی صبر کنیم یا اصلا سبک آموزش آشیانه رو نپسنده
ولی کلا بازم میگم اونی که میخواد بچه اش را بگذاره موسیقی باید 2-3 تا صاحب سبک پیدا کنه و با هر کدومشون صحبت کنه و بعد ببینه از کار کی خوشش میاد و به نظرش حرفاش درسته
گزارشی از اجرای قصه‌های حرکتی در تالار وحدت
موسیقی > ایرانی - همشهری‌آنلاین- هوشنگ سامانی:
اجرای قصه‌های حرکتی به کارگردانی فریبرز رستمی موسیقیدان، در تالار وحدت اتقاقی شگفت در عرصه موسیقی کودک به شمار می‌رفت که در یادداشت زیر به آن پرداخته شد.

فریبرز رستمی را از ششمین جشنواره موسیقی نواحی ایران (کرمان دی 1383) می‌شناسم.در همان نخستین نگاه متوجه شدم موسیقیدانی است عمیق و بیشتر از آن که خود را آفتابی کند، کار می‌کند. آن زمان نوشته‌ای از وی پیرامون ویژگی‌های آواز تالشی در بولتن روزانه جشنواره به سردبیری سید ابوالحسن مختاباد خواندم که به خوبی گویای نگاه ویژه‌اش به ارکان موسیقی‌های بومی بود. پس از آن آلبوم "ارگ خاموش" را از او شنیدیم که سوگوارانه ساخته و صمیمانه به ماتم زدذگان بم هدیه کرده بود.

تا این جا چنین تصور می‌کردم وی پژوهشگری توانا در حوزه فرهنگ‌های بومی و در عین حال آهنگسازی دردمند است. اما تازه‌ترین کارش در برگزاری قصه‌های حرکتی طی روزهای 18، 19 و 20 مرداد ماه در تالار وحدت نشان داد، رستمی در خصوص آموزش موسیقی به کودکان هم ید طولایی دارد.[اجرای 12 سال تلاش یک پژوهشگر در تالار وحدت]

به طور طبیعی با هیچ نوشته ای نمی‌توان یک داستان تصویری را بیان کرد و آن چه اینک در پی می‌آید تلاشی است تا قطره‌ای از دریا به کام خوانندگان بریزد.



"محمود پهلوان اسطوره‌ای قوم تالش –ساکنان شمال غربی استان گیلان- یک دامدار است که به همراه خواهرش در جنگل زندگی می‌کند. روزی از خانه به قصد سفری کوتاه بیرون می‌رود. دزدها خواهرش را به بند می‌کشند و قصد می‌کنند گوسفندانشان را با خود ببرند اما رمه با دزدان ناسازگاری می‌کند. آنها از آشیر (خواهر محمود) می‌خواهند که نی بنوازد تا گله رام بشود اما او پس از رام کردن گله، آهنگ ممود به (محمود بیا) را می‌نوازد و بدین وسیله محمود را از ماجرا آگاه می‌کند و او با چوب دستی سیصد کیلویی خود برای نجات خواهر و رمه‌اش به خانه باز می‌گردد ..."

آن چه تا این جا خواندید نه با روایت نقال یا گوینده یا خواننده بلکه صرفاً با حرکت‌های موزیکال کودکان به کام مخاطبان حاضر در تالار چشانیده شد. معجونی زیبا و بدیع از حرکت‌های آیینی اقوام گوناگون ایران زمین در کنار برخی حرکت‌های طراحی شده کارگردان و دستیارانش که مدام با نوای سحر‌انگیز سرنای خراسانی، نی تالشی، گارمون آذری، دوزله کردی و ... همراهی می‌شد. طراحی لباس منحصر به فرد نیز این امکان را به مخاطب می‌داد تا ذهنش بی‌آن که به حغرافیای خاصی از ایران‌زمین معطوف شود، از دایره فرهنگی این سرزمین هم بیرون نرود. تنها ویژگی تن‌پوش کودکان، ایرانی بودنشان بود ولی می‌شد عناصری از پوشاک ساکنان شمال، آذری‌ها و ایرانیان شهر‌نشین در گذشته‌ای نه چندان دور را تشخیص داد.

آن چه رستمی تحت عنوان قصه‌های حرکتی با استفاده از عناصر موسیقی بومی و دستگاهی و همچنین بهره‌گیری از انواع بازی‌های آیینی اقوام ایرانی به روی صحنه تالار وحدت آورده بود، بی‌هیچ اغراقی عصاره فرهنگ ایرانی در حوزه موسیقی، نمایش، آیین و روایت بود. به جرئت می‌توان گفت تا کنون چنین کار سترگی در خصوص فرهنگ ایرانی با امکانات کم صورت نگرفته است. از سویی دیگر، آموزش موسیقی به کودکان ایرانی، از بدو پیدایش آن با چارچوب آکادمیک خود، همواره بر استفاده از عناصر موسیقی غربی تأکید می‌کرد و برای مثال بیشتر فعالان موسیقی کودک، روش کارل ارف آهنگساز بزرگ قرن بیستم آلمان را دنبال کرده‌اند.


در سال های اخیر ابتدا سودابه سالم و سپس مهدی آذرسینا، روشی جدید مبتنی بر عناصر موسیقی ایرانی را پیش گرفتند تا کودکان ایرانی هنر موسیقی را با ویژگی‌های هنر سرزمین خویش بیاموزند. در روش سودابه سالم، تمرکز بر عناصر موسیقی‌های بومی و عامیانه مربوط به کودکان و در روش مهدی آذرسینا بیشتر از عناصر موسیقی دستگاهی بهره‌گیری شده است.

تجربه اخیر فریبز رستمی،اما افق‌های نوینی را در بازگشت به ریشه‌های فرهنگی ایران زمین نوید می‌دهد. او به یک معنی کار سودابه سالم و مهدی آذرسینا را چند گام به جلو برده است.

بنا بر سال‌ها تجربه کار در حوزه‌های فرهنگی دریافتم که هر کدام از شاخه‌های هنری و ادبی ایران زمین وقتی در جهان خارج از مرزها عرضه می‌شوند، آن تأثیر‌گذاری درون‌مرزی را طبیعتاً ندارند و گاه به سبب تأکید زیاد‌شان روی زبان فارسی، عملاً هیچ امکانی برای جذب مخاطب غیر فارسی زبان به وجود نمی‌آید. این ایراد به صورت حیرت‌انگیزی در کار اخیر فریبرز رستمی محور شده بود و چنان قدرت جهانشمولی داشت که اگر در شب‌های اجرا، جمعیتی متکثر از همه ملل حضور داشتند، چیزی از لذت مشترک‌شان کاسته نمی‌شد.

جهان شمول‌ترین کار هنری چند دهه اخیر ایرانیان تئاتر عروسکی "از آدم تا آدم" بود که علاوه بر ایران در کشورهای متعددی به روی صحنه رفت و توانست بدون اتکاء به زبان خاصی، با همه مخاطبان خویش ارتباط برقرار کند. بر این اساس قصه‌های حرکتی اخیر هم جهش قابل ملاحظه‌ای در خلق هنر جهان شمول به شمار می‌رود. به جرئت می‌توان گفت اگر ورزش ما در چند سال اخیر نتوانسته نقشی فراخور عظمت کشورمان در میادین جهانی بازی کند، این امکان با هزینه‌ای بسیار بسیار کمتر از ورزش و با قابلیتی خیلی خیلی فراتر از آن وجود دارد تا نام و آوازه فرهنگ و هنر ایرانی را در تالارهای با شکوه جهان زنده کند
سلام دوستان خوبم. چقدر خوبه که میبینم مامانا به موسیقی فرزنداشون اینقدر اهمیت میدن. راستش منم دخترمو از 4 سالگی گذاشتم ارف . آموزشگاه نظر تو خیابون دیباجی که برادر همون نظر خیابون شیخ بهاییه. اوایل خیلی خوب بود ولی بعد از گذشت چند ترم دیدیم این بچه ها خیلی پیشرفت نمیکنند و...

خلاصه داستانش خیـــــــــــــــــــــــــلی طولانیه هرکی حوصله داشت بگه براش بگم. ولی دست آخر یه جایی رو پیدا کردیم که ارف نیمه خصوصی درس میداد و قیمت هر ترمش هم یک سوم این آموزشگاهها بود. تازه 7 تا شاگرد کجا و 24 تا کجا؟؟؟؟؟؟؟ بعدش هم علاوه بر یک جلسه در هفته ای که جزو برنامه های مربیش بود یک جلسه هم خصوصی (رایگان) واسه بچه هامون میذاشت. میدونید یعنی این مربی عاشق بچه ها و عاشق کارشه و تنها چیزی که براش مهم نیست پوله الان یه همچین آدمایی خیلی کم پیدا میشن به خدا...

خلاصه دردسرتون ندم به قدری نت خوانی رو درست و کامل به بچه های ما یاد داد که الان که 6 ماهه که بچه هامون از ارف فارغ التحصیل شدن و هرکدوم سازی رو انتخاب کردن دختر من پیانو رو انتخاب کرد و با کمال تعجب یک استاد معروف پیانو که معمولن با بچه ها کار نمیکنه بعد از یه تست ساده دختر منو قبول کرد و از تعجب دهانش باز مونده بود که این بچه ارف رو پیش کی گذرونده که اینقدر نت خونیش کامله و استایل ساز زدنش خوبه. البته دهان همه ی کسانی که استاد رو میشناسند هم از تعجب باز مانده که چطوری استاد دختر منو به عنوان هنرجو قبول کرده !!! (به خاطر سنش)

در نهایت منظورم اینه که فرزند هرکدوم از ما ممکنه این قابلیت رو داشته باشه که در اینده تبدیل به یه موزیسین خوب بشه و اگه از الان با انتخاب جای درست بتونیم خوب رشدش بدیم بعدها پشیمون نخواهیم شد.
سخت گذشت برمن تا فهمیدم هیچ کس با هیچکس فرق ندارد...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز