2777
2789
عنوان

متولدین خرداد 89

| مشاهده متن کامل بحث + 1150448 بازدید | 24572 پست
سلام و وقت بخیر منون بهی جون، چشم حتما سر میزنم از سمیه خبری نیست، مشغول عکاسیه خانم هنرمند؟ مامان کامی من افتخار آشنای با شما رو نداشتم، ممنون مطلبت جالب بود نازی جون ظاهرا داری میری عروسی، خوش بگذره بوس بوس

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام نیروانای عزیز این مراحل اخر خونه خیلی سخته ولی خب کار خونه خوب پیش رفته ایشالا تا چند وقت دیگه اثاث کشی داری با همه درگیریها و خستگی ها این مراحل خیلی قشنگ و خاطره انگیزه برای کاشی اشپزخونه باید زیاد تو دردسر افتاده باشی مدلای قشنگش خیلی گرونن کارای خونه مادر شوهرت چطوری پیش میره ؟ اونم در حال اتمامه ما هم دیگه فردا میریم امروز یه سری خریدای کوچولو دارم که انجام بدم نازی جون عروسی حسابی خوش گذروندی ولی چه بد شده که خستگی مهمون داری از تنت در نرفته کار اداریت انقدر زیاد شده عکسای هستی هم مبارکش باشه دوشنبه جات خیلی خالی بود عکسای کیمیا خیلی خوشگل شده بود بهی جون عزیزم خوبی ؟ محمد عرفان اگه درست بگم چطوره ؟ مسافرت نرفتین ؟ اگه سمت تهران اومدین برنامه ریزی کنیم همدیگه رو ببینیم که خیلی دلم واسه دوست گل و خونگرم اهوازیم تنگ شده ما هم دوشنبه در جوار دوستان بودیم که خیلی خوش گذشت درسته نفس یه خرده شیطونی کرد ولی تاتر خوبی بود دیروز رو هم مهمون داشتم که جای شما خالی خیلی خوش گذشت امروز رو هم به جمع کردن وسایل میگذرونم همه خوب و خوش باشین
سلااااممممم به به سایه گلی ،چقدر خوب که اینترنت دار شدی و انشالله بیشتر بهمون سر میزنی سمیه جون خواهش میکنم خوشحالم که به همه خوش گذشت منم ازت ممنونم برای عکسای زیبایی که برام اوردده بودی و همینطور اون یه دونه سیاه سفیده که سورپرایز شدم حسابی شماها هم همت کنین و یه بار شماها قرار فیکس کنین به منم مزه بده،هاهاها فریبا جون ولایت خوش بگذره حسابی نازی جون جات تو تئاتر خیلی خیلی خالی بود ،حیف شد که نیومدی امیدوارم خستگی هات به زودی در بره و روزای خوبی پیش رو داشته باشی قرار این دفعه به منم خیلی مزه داد ،چون همه اومده بودن و فقط جای نازی خالی بود و تئاترش هم خیلی خوب و قشنگ بود
الهی مادرم را از ان کسانی قرار بده که آتش به انها خواهد گفت گذر کن همانا نور تو نور مرا خاموش کرد.بهشت به او خواهد گفت وارد شو که همانا دلتنگ تو بودم قبل از انکه حتی ببینمت...
سلام به همه دوستای گل لیلا خواهش می کنم برای عکسها و خوشحالم که دوست داشتی...این از هرچیزی برای من مهمتره و این تشویق شماها حسابی باعث انگیزه شده و این چند وقت در حال خرید و تهیه یه سری مقدمات دیگه هستم تا بتونم عکسهای بهتری بگیرم ........ در مورد قرار حق با توئه....من منتظرم هوا خنک بشه تا یه قرار پیک نیک دسته جمعی از صبح تا عصر رو جور کنم و هماهنگیهاش با من باشه.....تا هم خودمون وقت حسابی برای حرف زدن داشته باشیم و هم بچه ها حسابی بازی و بدو بدو کنند........ فریبا اره واقعا سخته و مرسی که درک می کنی...به قول تو همش بعدا تو اینده خاطره میشه...در مورد کاشی اشپزخونه خوب حق با توئه ولی این تنوع مدلها بیشتر تو زمینه مدلهای کلاسیک و رنگهایی هستند که ما نمی خواستیم...این بود که خیلی از این گزینه ها حذف شد و چون ما ترکیب رنگی کل خونه رو از قبل مشخص کردیم....اینه که گزینه ها کمتر میشه ولی خوب برای پیدا کردن رنگ دلخواهمون چون خیلی کمه و همه جا نیست باید خیلی بگردیم...... خونه م ش هم خوب داستانی طولانی داره....7 8 ماهی هست که برای جواز طبقه پنجم و اتفاقات غیر منتظره خوابیده...ولی خوب دیگه داره به مراحل نهایی نزدیک میشه اگر خدا بخواد و از چند وقت دیگه استارت میخوره و ایشالله اونم زودی تموم میشه...... خانه پدری هم خوش بگذره و حسابی استراحت کن بهی تو کجا موندی خاله خانم؟...خوبی؟ راستی بچه ها از اعظم چه خبر؟...در چه حاله؟ بقیه هم طبق معول حسابی کم پیدا هستید...امیدوارم همگی خوب و خوش باشید.....
سلام به همه دوستای گلم سمیه جون در مورد عروسی اطرافیانت انشالله که به زودی شروع بشن و سرگرم خوشی باشین نگران نباش سرت خیلی شلوغ بشه میاییم کمک برای رقص! عروسی ما هم خوب بود خداروشکر و خوش گذشت بهمون ،‌از آرایش و مدل موهام هم خوشم اومد و راضی بودم ، چه خوب که تئاتر به همتون خوش گذشته خیلی دلم میخواست همتون رو ببینم بهی جون آره خیلی بی مقدمه یهو درگیر کار شدیم الان شدیدا احساس خستگی میکنم و از لحاظ روحی اوضاع خوبی ندارم شاید یه برنامه مسافرت داشته باشیم تا حال و هوایی عوض کنیم فریبا جون خداروشکر که بهتون خوش گذشته اتفاقا منم خیلی دلم میخواست بیام و ببینمتون ولی قسمت نشد ، مهمون داشتم و نمیشد که تنهاش بذارم ، انشالله دفعه های بعدی میاییم ، هستی هم خیلی دلش میخواست بیاد چون قبلش که داشتیم هماهنگ میکردیم متوجه شده بود و کلی ذوق میکرد ولی متاسفانه جور نشد بیایم مسافرت به شماهم خوش بگذره حتما نفس جون کلی ذوق داره ، راستی چه خوب که شماها عکسهای کیمیا جون رو دیدین منم دلم میخواد ببینم لیلا جون ممنون که به یادم بودی ،‌دوستان به جای ما ، خوشحالم که بهتون خوش گذشته ، پس تو هم عکسهای کیمیا رو گرفتی مبارکت باشه برای در رفتن خستگی هم امیدوارم به زودی این اتفاق بیفته الان که خیلی بیحوصله و کسل شدم ،‌راستی اون تئاتر تا کی اجرا میشه آخر مرداد؟ سایه جون خوشحال شدم پستت رو دیدم ، عکس کیان جون رو هم که تو وایبر دیدم هزار ماشالله خیلی نازه ، خیلی هم شبیه نیکا جونه بقیه دوستان هم امیدوارم خوب و خوش باشید من چند روزه که خیلی بیحوصله ام حتی حوصله خودم رو هم ندارم ، هستی هم از ردیف پایین یه دندون در میاره که فکر میکنم به خاطر اون بهانه گیر شده خلاصه که خیلی از اوقات تو این هفته گل و بلبلیه ....بچه های شماها دندون درنمیارن؟ این دندونا هم شیری هستن؟
سلام به همه دوستای خوبم ممنونم از استقبال و خوشامدگویی هاتون سمیه جون برای پیشرفت خونه خیلی خیلی تبریک میگم، ایشالا به سلامتی و با دل خوش کاش تو هم تو وایبر بودی ، با گوشی وایبر و واتساپ انگار خیلی راحت تره الان چن وقته میخوام وبلاگ اپ کنم نمیشه کوچولو جون لطف داری عزیزم، فسقلی حسابی شیطون شده، غلت میزنه و دمر میشه انقدرم سر و صدا میکنه که خدا میدونه ما بیست شهریور تهران عروسی دعوتیم، خیلی دلم میخواد جور شه بیایم اما هنوز معلوم نیست بتونیم بیایم اگه اومدنی شدیم دوست دارم بتونم تهرانیها رو ببینم خوب و خوش باشید بوس بوس
سلام فریبا جون ممنون دوست خوبم لطف داری. نیروانا خوشحالم کار خونه داره به خوبی پیش میره موفق باشید. آره اگه دارید به سلیقه خودتون توکاری رو انجام میدید وقت گیر و هزینه بره ولی در نهایت خیلی بهتره. نازی خدا قوت. حتما یه مسافرت برو. منم دقیقا حس تو رو دارم و خیلی نیاز به سفر دارم. بیتا دندون جدید در نیاورده . نازی جون توی این سن که دیگه دندون شیری درنمیارن حتما دندونای اصلی هستن. سایه انشالا سفر جور بشه و حسابی خوش بگذره...ماشالا کیان که غلت میزنه و سرو صدا میکنه...پسرمون قلدره پس چی خیال کردی... امروز صبح اینجا زلزله اومد. خدا به خیر بگذرونه....
سلام به همه دوستای گلم نازی نبینم بی حوصله باشی دوست گلم.....مسلما مسافرت بهترین گزینه برای پیدا کردن حال و حوصله خوب دوباره است.....اگر هم جور نشد کاری که میدونی روحیه ات رو بهتر می کنه انجام بده...مثلا خرید...مهمونی..گوش دادن به موسیقی مورد علاقت یا کارهایی از این دست.... راستی منم مثل بهی فکر می کنم دیگه بچه ها دندون شیری درنمیارن....برام عجیب بود که گفتی...اگر هم دندون اصلی باشه که چه بامزه و چقدر زود..... برای عروسی هم خیلی بامزه گفتی که میایید کمک برای رقص....هاهاها چقدر هم خوب که از مدل مو و ارایشت راضی بودی.... بهی اره واقعا سخت و هزینه بره...ولی خوب به قول خودت در نهایت اگر همه چیز درست پیش بره خیلی لذت بخشه..... من خبر نداشتم اونجا هم زلزله اومده مگه؟؟؟؟؟؟....خدا به خیر کنه و مراقب خودتون باشید.... سایه برای خونه ممنونم.....بالاخره پریروز این جواز لعنتی با تایید طبقه پنجم بعد از کلی استرس و فشار و مشکلات روحی و روانی که این مدت برامون درست کرد..... توسط شهردار محترم امضا شد و چاپ شد و به دستمون رسید.....این بهترین خبری بود که بعد این همه مدت اعصاب خوردی از همه طرف به دستمون رسید.... چقدر خوب که عروسی دعوتید....حتما جور کن که بیایی و بتونیم از نزدیک بیبنیمیت.....خیلی خبر خوبی بود....بدجنس برای بچه ها عکس کیان رو میذاری...حالا من چیکار کنم؟؟؟؟.. وایبر و و بقیه برنامه ها اره با گوشی خیلی خوب و راحته.....
سلام انشالا که همه خوب باشن. نیروانا جواز مبارک باشه انشالا به سلامتی. ... اون استرس و مشکلات هم خدا رو شکر که تموم شد واقعا چرا برای هر کاری باید اینقدر اذیت شد؟! ...آره زلزله بود و کمی هم ترسیدیم ...کمی که چه عرض کنم من که خیلی ترسیدم ...من 6 بارش رو حس کردم. طاهرا بعضی هاش بالای پنج و نیم ریشتر بود آخریش دیروز ساعت سه بعد از ظهر بود. خدا برای هیچ کسی پیش نیاره.... من دو هفته ای احتمالا نتونم به نت دسترسی داشته باشم. داریم میریم مسافرت.
سلام به همه دوستای گل و مهمونای عزیزتر از جان بهی مسافرت خیلی خیلی خوش بگذره....جات اینجا خیلی خالیه و من حسابی تنها میشم....باید یه ایرانگردی در پیش داشته باشید که این همه مدت نیستید...حسابی خوش بگذره...راستی اگر تهران اومدید حتما خبرمون کن..... در مورد کار خونه والله چی بگم....نمیدونم همه کارها این جوریه یا نه...ولی در مورد این خونه هر کاری که خواستیم انجام بدیم با بدیختی و استرس و فشار روحی و روانی بوده و مدت زیادی عذاب کشیدیم تا انجام شده...گاهی خرافاتی میشم و فکر می کنم طلسمی چیزی پشتش داره که همیشه اینجوری میشه......ما که هیچ وقت دلیلش رو نفهمیدیم..... برای زلزله هم خیلی ناراحت شدم...خیلی ترسناک و وحشتناکه..... بقیه هم امیدوارم هفته خوبی رو شروع کرده باشید....
سلام به همه دوستان بهی جون سفر به سلامت ،‌انشالله که خوش بگذره بهتون و برامون عکسهای خوبی بیاری نیروانا جون امیدوارم کارهای خونتون به خوبی پیشرفت کنه و دیگه خیلی اذیت نشین ،‌ولی این قسمتش که دقیقا با سلیقه خودتون رنگهای کاشیها و بقیه چیزها رو انتخاب میکنین درسته خیلی سختی داره و اذیت میشین ولی عوضش نتیجه اش واقعا مورد دلخواه خودتون میشه و واقعا لذت داره زندگی تو همچین خونه ای ،‌مبارکتون باشه یه مورد دیگه هم بگم که علت خستگی و بیحوصلگیم رو متوجه شدم............................. من یه نی نی فینگیلی دارم تو دلم ،‌به بقیه گفتم فقط تو مونده بودی که دوروزه اصلا فرصت نمیشد اینجا بیام و بهت بگم
سلام به همه دوستای گل نازی دست.......جیغ......هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا......چقدر از شنیدن این خبر خوشحال شدم.....ایشالله دلیل همه خستگی ها و بی حوصلگی ها این باشه.....واقعا خوشحال شدم که هستی به ارزوش که داشتن یه خواهر یا برادر هست می رسه.....حیف که دیگه تاپیک رنگ و بوی سابق رو نداره و بچه ها دیگه اینجا زیاد سر نمی زنند و همش تو وایبر هستند.....وگرنه چقدر خوب می شد....سه تا مامان جدید داشتیم که به ترتیب نی نی دار میشدن.......اما مرسی که نذاشتی بی خبر بمونم و به منم گفتی.....حالا نی نی نازت کی بدنیا میاد؟ میگم اینجوری دارین پیش میرین منم کم کم دارم هوس بچه دوم رو می کنم.....هاهاهاهاها برای خونه هم ممنونم....اره حق با توئه...این قسمتش سخته ولی در نهایت لذت بخشه.....
سلام به همه دوستان نیروانا جون بابت خوشحالی و تبریکت ممنونم آره دیگه بقیه دوستان از طریق وایبر خبردار شدن فقط تو مونده بودی که دیگه اینجا گفتم ،‌به هستی هم هنوز نگفتم میخوام یه مدت بگذره بعد بگم چون بچه ها خیلی عجول هستن و صبر وتحمل ندارن ولی مطمئنم خیلی خوشحال میشه ، فکر کنم نی نی اوایل اردیبهشت یا اواخر فروردین به دنیا بیاد . به نظرم علت خستگی و خواب آلودگیم همینه واقعا احساس خستگی زیادی میکنم و هرچی میخوابم بازم بیحالم. پس تو هم هوس نی نی دوم کردی ! زود باش دست به کار شو تا نفر آخر نشدی!!! راستی قسمت تیکرها حذف شده ؟ پیداش نمیکنم! باهات موافقم که تاپیک خیلی خلوته و دیگه حال و هوای قبل رو نداره ولی وایبر هم چند وقته سکوته و همه سرگرم کارها و مسافرتها هستن انگار
سلام به همه دوستای گلم نازی راست میگی تحملش برای بچه ها سخته..هر وقت بهش گفتی بیا عکس العملش رو هم بگو...دوست دارم بدونم..... چه بامزه میشه اگر نی نی دوم هم تو اردیبهشت بدنیا بیاد..مثل نیکا و کیان میشه......و میشید سه تا اردیبهشتی......خستگی هم خوب طبیعیه......این سه ماه اول بگذره......مسلما حال عمومیت بهتر میشه..... برای نی نی دوم هم بذار بیشتر فکرهام رو بکنم....هاهاها پس بچه ها تو وایبر هم تنبلی می کنند..ای بابا...ولی جالبه با این وضعیت بازم همیشه مهمون داریم اینجا....هاهاها.... راستی من این مدت کم کم اون چیزهایی رو که برای عکاسی لازم داشتم خریدم و یکی دو مورد دیگه مونده و تا چند وقت دیگه بهت میگم که هر وقت تونستی و دوست داشتی برای عکاسی از هستی بیایی....... تیکرها رو هم باید از بهی بپرسی..من اصلا نمی دونم چه جوریه؟.... لیلا تو کجایی دختر...حسابی کم پیدا شدی؟ بقیه هم امیدوارم همیشه خوب و خوش باشید.....
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  12 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  13 ساعت پیش