گذشت

من اومدم یه شهر دیگه کلا نمیبینمشون 

بردن ابروم پیش شوهرم و خامواده شوهرم و بقیه توسط دختر خاله هام و خالم و دوست مردشون نابودم کرد.درصورتی ک چقد من چیز از اونا میدونم و اونام شوهر دارن هیچی نگفتم

بله شده...همیشه همینکارو میکنم البته قبلا اینجوری نبودم....مثلا جاریم ک برگشت بهم گفت اجاق کور و هزار جور ادا درمیاورد برام و میگشت دنبال ی عیبی تو من ک بگیره دستش و مسخره کنه البته میفهمیدم ک همه اینا بخاطر کمبوداش بود و کاملا واضح من ازش سرم...یا دختر خالم ک چندساله با اینکه هردو ازدواج کردیم رفت و آمد خانوادگی داشتیم و تا فهمیدم جز غیبتای خیلی بد و دروغ گفتن کاری در حقم نکرده بود و اینکه کاری کرد ک نمیتونم بگم و باعث شد نطر خیلیا درموردم عوض شه...هیچوقت نفهمیدم چرا اینکارو کرد...ولی میخوام برم ببینمش و بگم حلالت میکنم و میبخشمت ولی هیچوقت فراموش نمیکنم بد دلمو شکسته

چ درد دلی کردم😐