من باردارم هفته های اخرمه 34
امشب یه لحظه حس کردم یکی سرشو از پنجره کرده تو
خیلی ترسیدم
پاشدم سحری اماده کردم واس شوهرم
به بهونه اون تمام چراغارو روشن کردم
بهش گفتم پاشو سحرتو بخور
بلند نمیشد
گفتم پاشو من میترسم
میگه من خوابم چیکارکنم
خیلی نامرده نیاز داشتنی میاد کنارم ولی شبایی که نیاز نداره میره تو پذیرایی میخوابه میگه کمرم درد میکنه
پس چجوریه شبای دیگه کمردردو تحمل میکنی
ازش متنفر شدم
مثلا باید بیشتر مراقبم باشه
واقعا نفهمه نفهم
اصلا توقع نداشتم ازش
بنظرتون چه عکس العملیداشته باشم
از یه طرفم فشار درسا رومه
دیگه دارم دیوونه میشم
میخوام باهاش قهر کنم
به چه دردم میخوره
نظر شماها چیه بچه ها