خانواده شوهرم هر حرفی دلشون میخواد میزنن وقتی من ناراحت میشم میگن کم ظرفیتی
من با کسی کاری ندارم صبح تا شب تلاشم اینه مشکلات زندگیمو حل کنم خانواده شوهرم هرجور حرفی میزنن وقتی هم اعتراض میکنم میگن نیا خونه ما تو کم ظرفیتی من به خطر ماد و پدر همسرم میرم خیلی ناراحتم
یه جورایی رفتار میکنن که من بعضی موقع ها باورم میشه مقصر منم
شوهرم عصبی شده به من میگه تو تحمل کن ولی منم یه ظرفیتی دارم چیکار جلوی شوهرم یه جور وانمود میکنن که انگار مقصر منم
چرا هیچ گناهشو گردن نمیگیره چیکار کنم
خوب عزیزم با منطق بهشون بگو حرفتون غلط بود
یا جزئیات رو به ما بگو
یا به شوشو بگو ازت دفاع کنه
من باشم اگر حرفشون یکیه اصلا جواب نمی دم و اصلا هم محلشون نیم ذارم مثل مهمون می رم سلام علیک مرسی خداحافظ
کاری که اکثرا با خانواده شوشو می کنم اصلا قاطی نمی شم چیزی بگن
یا جزئیات رو به ما بگو
یا به شوشو بگو ازت دفاع کنه
من باشم اگر حرفشون یکیه اصلا جواب نمی دم و اصلا هم محلشون نیم ذارم مثل مهمون می رم سلام علیک مرسی خداحافظ
کاری که اکثرا با خانواده شوشو می کنم اصلا قاطی نمی شم چیزی بگن
به نظر من مثل خودشون باهاشون رفتار کن وقتی اعتراض کردن بگو شماها چقدر کم ظرفیتین. البته دور از چشم همسرت.
تازه سعی کن بهشون اهمیت ندی وگرنه باید همیشه حرص بخوری.
اخ رها جون منم همدرد تو هستم مادرشوهرم به خاطر جاریم و برادرشوهرم یه ماه پیش یه دعوای حسابی باهام کرد
اخ رها جون منم همدرد تو هستم مادرشوهرم به خاطر جاریم و برادرشوهرم یه ماه پیش یه دعوای حسابی باهام کرد
برادر شوهرم ادم عصبانیه مادرشوهرم که اتفاقا خاله مامانمه همش میگه تو فامیلی تو برو جلو حرف بزن من زن پسر کوچیکم ولی اولین عروسم
شوهرم خیلی ارومه همش میگه اون پیره حالیش نیست ولی جلو روش چیزی نمیگه
جاریم خیلی حسوده واقعا زشته قیافش از اونایه که با تلفن شوهر کردن
قبل از ازدواج برادر شوهرم ما با هم مثل خواهربرادر بودیم ولی وقتی زن گرفت زنش نمی ذاره حتی با شوهرم حرف بزنه
وقتی زایمان کردم اصللا بهم تبریک نگفت حتی به نی نی هم نگاه نکرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز