2777
2789
عنوان

جاری حسود

1392 بازدید | 33 پست

سلام. من تازه وارد این سایت شدم. از تنهایی. کسی رو ندارم. از دار دنیا یه بابا دارم یه شوهر. خیلی دلم گرفته. 5 ساله ازدواج کردم. تو این سال ها خانواده همسرم خیلی اذیتم کردم در صورتی که بی سر و صدا ترین عروسیشو من بودم همیشه از اول سر کار میرفتم و سرم تو لاک خودم بوده. 2 تا جاری دارم هر دو بچه روستا هستن و سواد درست و حسابی ندارن. فقط من تحصیلکرده هستم. از لحاظ ظاهر هم من کاملا امروزی و خوش تیپ میگردم اما اونا یکی شون که 45 سالشه اون یکی یک سال از من بزرگتره. خیلی بهم حسودی میکنن مخصوصا اون کوچیکه. 5 ساله شوهرش جواب سلامم هم نمیده! چون با مادر شوهرم تو یه واحد زندگی میکنن بخاطر شوهرم که بره مامانتو ببینه مجبورم بی احترامی اینارو هم تحمل کنم. خسته شدم دیگه. 5 ساله هر وقت میرم تو راه برگشت تا خونه همش گریه میکنم. تو رو خدا کمکم کنید.

خدایا نفرین نمیکنم فقط واگذار میکنم به خودت .....خودت مثل همیشه می‌دونی چیکار کنی.... می‌دونم صبر تو چهل ساله

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


گریه کردن نداره

سر سنگین رفت و آمد کنید باهاشون 

اطلاعات ندید 

توقع صمیمیت هم نداشته باشید

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....

گریه نداره اونها باید گریه کنن ادم حسابشون نکن تا میتونی سعی کن موفق و خوشگل باشی روز به روز بیشتر بترکن از حسادت

پاسخگوسوالاتتون درزمینه روانپزشکی و روانشناسی تو تاپیکتون صدا بزنید

کمتر برو به شوهرت بگو هر موقع خواست بره مامانشو ببینه ولی خودتون کمتر برید تعجب می کنم از شوهرتون وقتی می بینه اونجا به شما خوش نمیگذره چرا شما رو زود به زود می بره که با گریه هم بر می گردین

بهشت باشد ارزانی خوبان     من جهنم با حرمله     کار دارم ....

عزیزم گریه نداره 

بردار شوهرت هم باهات حرف نمیزنه نزنه ببخشید معذرت میخوام ولی به درک که حرف نمیزنه دلش هم بخواد اصلا بهشون محل نذار 

من داداشم به خاطر زن عفریته ش با من حرف نمیزنه 

زنش هر دفعه میومد خونه ما هوچی گری درمیاورد این دفعه اومد من طوپیدم بهش حالا زنش این وسط سوسه اومده که تو توی خونواده بهت احترام نمیذارن به خاطر اینکه گند کاری خودش رو بپوشونه و کم نیاره و داداشم هم دیگه با من حرف نمیزد یبار داداشم اومد بامحل همه حرف زد به من محل نذاشت خودم رفتم باهاش سلام علیک کردم که خجالت بکشه ولی این دفعه اومد باهام اصلا حرف نزد منم دیگه باهاش حرف نمی زنم خودش اگه اومد باهام حرف زد منم حرف میزنم باهاش، داداش من که داداشمه اینجوری میکنه به خاطر زنش اون اصلا براش مهم نیست من چرا برام مهم باشه!

ببخشید ولی اصلا به ی ورت هم نگیر 

اینقد شاد و خوشحال باش و به پیشرفتت فک کن که از حسودی دق کنن!اونا هیچ تاثیری روی زندگی تو ندارن و نمیتونن بذارن مگه اینکه خودت اجازه بدی!سفت و محکم باش و شاد!      

خوب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نباشید از خوب بودن هیچ خیری نمی‌بینید! تمام زندگی به شانسه نه به خوب بودن! 😊 
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز