2777
2789
سلام پدر من اصلا با شوهرم نمیسازه این وسط من موندم چی کار کنم
شوهرم ادم فوق العاده ارومیه و فوق العاده کم حرف و تقریبا میشه گفت هیچ کس رو هم قبول نداره برعکس بابام یه ادم جنجالیه هر چی بخواد باید در عرض 1 ثانیه اماده باشه این جوری هم عادت داره و اونم هیچ کس جز خودش رو قبول نداره و چون شوهرم خیلی ارومه و کم حرفه اصلا قبولش نداره و فکر میکنه از خنگیشه و هیچی حالیش نیست همیشه دنبال اینه که شوهرم یه اشتباهی بکنه اون وقت کافیه تو یه جمع باشیم فورا برمیگرده میگه فلانی هم امروز این کار رو کرده یا اصلا اشتباه هم نبوده ولی مثلا زود انجام نداده شوهرم هم که خیلی مغروره خیلی بدش میاد تا الان هم هیچی نمیگفت و ولی چند باریه که برمیگرده جواب بابام رو میده و یه جوابی میده که خیللی تنده بعد بابام بهش بر میخوره و سعی در تلافی داره خلاصه این سیکل هی تکرار میشه من حق رو به شوهرم میدم بابام اصلا بهش احترام نمیذاره خیلی بد باهاش تامیکنه و خیلی هم کینه ایه تازه همه فامیل بهم میگند چرا شوشو با بابا اینجوری حرف زد من نمیدونم چی کار کنم هر دفعه بخوایم بریم خونمون استرس دارم کمک کنید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم خیلی ساده خودتو تصور کن که اگر تو به جای شوهرت مورد حمله پدر اون بودی، چه انتظاری از شوشو داشتی؟ به نظر من با پدرت صحبت کن و اگر مادرت یا بزرگتر دیگه ای مثل عموت و ...هم روی پدرت تاثیر گذاره ازشون بخواه به پدرت تذکر بدن. در عین اینکه احترام پدرتو نگه می داری همیشه پیش خودتون هم حق رو به شوهرت بده.
شوهرم الان خیلی کمتر میاد خونمون من احساس میکنم پدرم فکر میکنه من مقصرم عزیزم پدر من اصلا ادم منطقی نیست اصلا نمیشه باهاش حرف زد من که اصلا جرات ندارم باهاش حرف بزنم خیلی بد اخلاقه ازش میترسم
سلام . سعی کن خیلی در روابط مردها با هم دخالت نکنی. چند بار که این اتفاق برای من افتاد ... البته نه از طرف بابام بلکه از طرف خانواده درجه دو ... من که حق رو به شوهرم میدادم و میدونستم که کار اقوامم بد بوده قبل از اینکه اون حرفی بزنه خودم رفتم جلو و بخاطر عمل زشت اونا از شوهرم عذر خواستم و گفتم که حق با تو بوده . و همین بود که دیگه از اون موارد یکبار هم حرفی نزده و کلا فراموشش کرده. موفق باشی
اگر کسی تو را وادار کرد با او یک فرسنگ همراه باشی ... تو دو فرسنگ همراهی اش کن. این قانون ... رازیست که برای تو ثروت و تحسین به ارمغان می آورد.
گامی دیگر بردار
شوهرم وقتی 5 سالش بوده پدرش شهیدشده همیش میگه دلم میخواست پدرت در حقم محبت کنه همه خانواده اونا خیلی بهم محبت میکنن واحترام میذارند یه وقتا فکر میکنم شوشو از سرم زیاده حیف شد
تو خلوت خودت و همسرت بهش بفهمون که چه قدر براش مهمی و این که می دونی حق با کیه! بهش بگو هر آدمی اعتقادات خوش رو داره و براش مهم و با ارزشه بگو پدرت یه شخص مسنه که حس می کنه حق بزرگتری داره .هیچ وقت اخلاق پدرت قابل تغییر نیست .مگخ میشه اخلاق یک آدم 50 ّ ساله رو عوض کرد.بگو تو روال خودت رو دونبال کن و متانت خودت رو حفظ کن. بگو این طور چقدر براش عزیز می مونی . بگو می تونه با تایید حرف های بابات داش رو خوش کنه(دل بابات رو) ولی تو واقعیت هیچ کدوم از حرف هاش رو انجام نده . بهش بگو مهم تویی که با تمام وجود حرف هاش رو قبول داری دیگران مهم نیستن! این طوری دیگه هیچ برخوردی پیش نمی یاد . نزار می.نه بابا و همرت خراب بشه بعدا باعث عذاب روحی خودت می شه.ازمادرت هم بخواه رو مخ بابات کار کنه.بهش بفهمونه همسرت بچه است و اون باید بزرگواری کنه با سر به سر گذاشتن از اذت و احترامش کم نکنه.
من یه بار که این اتفاق افتاد خواهرم گفت چرا شوهرت با بابا اینجوری حرف زد اگه شوشو من بود میذاشتم تو دهنش من از شوشو دفاع کردم و گفتم بابا عوض پدری کردنشه میببینه که این چقدر بهش احترام میذاره و میدونه که این چقدر مغروره چرا تو جمع خردش میکنه شوشو من یه مهندسه البته خودم هم مهندسم هیچ کس تو فامیل مثل ما نیست بهد سری بعد که باز این اتفاق افتاد خواهرم گفت وقتی میشنی ذوق شوهرت رو میکنیو حق رو بهش میدی همینه دیگه دوباره جواب میده
ولله پدر زن برادرم خیلی دخالت میکرد جوون بود برادرم هم دوستش نداشت ولی زن برادرم اونقدر صبر کرد که برادرم حالا مرید زنش و خانواده زنش شده
پدرتون باید کوتاه بیان باید عاقلتر باشه چه فایده که با دامادش کل کل کنن
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز