2777
2789
نگار جون من که خودم ازت سراغ بچه های تایپک رو تو واییبر گرفتم مگه یادت نیست؟ شماره ایرانسل من رو هم فقط تو داشتی اتفاقا منتظر بودم ادم کنی که پانی جون زحمتشو کشید الانم چون موفق شدم رو ویندوز نصب کنم با لپ تاب میام هنوزم رابطه خوبی با گوشی موبایل ندارم..
چه جالب یعنی تا حالا خودت تنها بچه رو پارک نبردی؟پ ای ول ..چه سیاستی به کار بردی من کحه اگر بخام این کارو بکنم بچم در طول هفته از تفریح و پارک کامل بیبهره میشه...با توجه به ساعت کاری زیاد همسری و دیر و خسته اومدنش به خونه در طول هفته هیجچ توقعی نمیتونم ازش داشته باشم اما خوب اخر هفته جبران میکنه در مورد حموم هم منم بابات این مورد راحتم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


در مورد اون سوال و جوابها و بحثهای قبلی خودمم همون اول گفتم که اصلا الان بچه های ما تو سنی نیستن که این موضوعات رو براشون توضیحح داد و معمولا مطرح هم نمیبشه محمدآیین هم به همین اندازه که بچه رو از بیمارستان میارن قانع شده بود اما خوب حرفای خواهر زادم باعث شده بود یه سوالاتی بپرسه من اندازه الان آیین نبودم که اون فکرا رو میکردم اما نمیخام جوابی به این بچه بدم که دو سال بعد مجبور شم با یه جواب دیگه ابهاماتشو برطرف کنم هنوزم اعتقادم اینه که اشاره به بیروت اومدن بچه از ناف جواب خوبیه چون به طبیعت نزدیکتره و باور پذیرتر واصلاااااااااااااااااااااا موافق نیستم به بچه در مورد سزارین و عمل جراحی چیزی تو این سن گفته بشه (حداقال تا 5-6 سالگی) و برام عجیبه که چرا خیلی ها به این موضوع توجه ندارن یاقبول ندارن از نطر بچه بریدن شکم و...یه رفتار خیلی خشن و ترسناکه اصلا فکرشو بکنید همون قدیم که سزارین نبود مادرا چی به بچه هاشون میگفتن(شایدم بچه های اون موقع مثل الانی ها اینقدر کنجکاو نبودن) خودم دو مورد از این وحشت دیدم خواهر کوچیک خودم وقتی حدودا 5سالش بود اولین باری که در مورد جراحی و بریدن شکم چیزی شنید خیلی وحشت کرد و حالش بد شد هنوز اون حال خواهرم رو یادم نیمره البته خوب دخترها شاید احساساتی تر باشن اما تا حدودی مشابه همین وضعیت رو در مورد آیین دیدم که با حالت ناراحتی اوند پیشم وگفت مامان من وقتی نی نی بودم و تو شکمت بودم خانم دکتر به شکمت چاقو زد؟؟؟ بچم برای من ناراحت بود که چرا به خاطر بیرون اومدنش باید به شکم من چاقو میزدن و منم گفتم نه مامان از نافم اودی بیرون نافم بزرگ شد تو اومدی بیرون دوباره نافم کوچیک شد بعد چنان ذوق و خنده ای کرد و اروم شد از اینکه شکم منو نبریدن!!!!
واقعا مهراوه؟ متاسفانه یادم نیست.... فقط یادم بود که میگفتی نمی خوای خیلی وابسته کامپیوتر و اینجور چیزا بشی. منم فکر کردم شاید دوست نداشته باشی که ادت کنم. چون منم خیلی تو وایبر نیستم ... همش می خواستم بیام ازت اجازه بگیرم که یادم رفت...
سلام.... ااا تبریک ب باردار ها. چقدر مامان مهدیه زها دوست داشت مامان شه.... انیس جون ب تو هم تبریک می گم. فقز جنسیت نی نی ات رو نمیدونم... منم تا اخر شهریور نی نی میاد... ک دختره. یعنی 24 تاریخ داده ک فکر نمی کنم تا اون موثع بکشه. احساس می کنم خیلی زود تره. اسمش هم فعلا تصویب نشده... امین اصلا نمیذاره بجز ثمین چیز دیگه ای باشه... خودمون تقریبا رو نگین به توافق رسیدیم. که گفتم 100% نیست اگه کسی شماره منو داره تو وایبر ادد کنه.. راستی پانی جون فلاسک بهراد پیش منه. خواهشا بیا بگیرش.. من هر دفعه میبینمش هی احساس می کنم نیازش داری. از همون روز گذاشتمش تو کمد امین جلو چشم باشم. فرصت نشد ببینمت ک بهت بدمش.. همه نی نی ها رو میبوسم...
نگار جون من که ممتاسفانه بد جور معتاد کامپیوتر هستم ... نی نی سایت هم که جای خود.... از پس پروژه های ما دیر جواب میدادن و مجبور میشدیم تا برنامه احرا میشه خودمونو با کامپیوتر سرگم کنیم.... اما از موبایل ...فراری ام ما که تو بچگیمون تنها وسیله ارتباطی خونمون تلفن بود شدیم این خدا به داد بچه هامون برسه
مهراوه جون راستش در مورد زایمان و چه جوری بودنش سامی هم همیشه سؤال میکرد و من فقط میگفتم از تو دلم اومدی ولی تقریبا ١ سال پیش از عمش این سؤال رو کرد و عمش خیلی راحت گفت دل مامانتو بریدن تو اومدی بیرون که اولش اومد به من گفت و ناراحت بود که چرا دل منو بریدن من بیچاره هم که تو عمل انجام شده قرار گرفته بودم کلی براش توضیح دادم که دیگه دوست داشتم تو رو زودتر ببینم بغلت کنم بهت شیر بدم اسباب بازی بدم و ..... و از اون موقع خیلی راحت با این قضیه کنار اومد تازه الان یه وقتایی برای همه هم با افتخار تعریف میکنه که دل مامانمو بریدن من اومدم بیرون که مامانمو زود بغل کنم
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز