2777
2789
سلام
وای سارا جون خیلی ناراحت شدم بترکه چشمشون..ایشالا زود خوب میشی غصه نخور...سارا جونم ببوس
به به مهراوه عزیز..خوبی عزیز؟ایین جونی خوبه مردی شده واسه خودش ماشالله
منم
قبلا پامتی استفاده کردم راصی نبودم حالا دوباره بگیدم شاید بهتر شده...کونفی هم بد نیس
لیلی جون اونجا تنها بچه کوچیک سامیاره به خاطر همین من وقتی میرم اونجا اصلا سامیار رو نمیبینم تو عروسی هم کلا 5 دقیقه پیشم همش تو بغل اینو اون بود کلی حال کردم هههههههههههههههههههههه

ملی چه خوب منم باید همین کارو بکنم که بفهمه کارش بده

سمیرا جون منم جان ب ب میگیرم و خیلی راضیم ولی امروز چند جا رفتم گفتن ندادن و دیگه وارد نمیشه
شما از کجا میگیرید و چند میخری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی از مامانا دوباره کم پیدان
ماگنولیا
شبنم
مامان رومینا
رویا
و....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب منم از جان به به و هاگیز هر دو راضی بودم قیمتشونم یکی بود البته الان اگه 40 باشه 66 تایی میشه دونه ای 600 تومن که با دونه ای 500 تومن پامتی چندان فرقی نمیکنه. حالا اگه دیدم پامتی میگیرم اگه نشد هم همون هاگیز یا جان به به!

** بچه ها امروز روز هفتمه که مایا می می نخورده.. دیشب که دیرتر از همیشه رسیدم خونه یه کم لجبازی کرد واسه می می .. یه نیشگونایی میگرفت که اشکم در اومد اما هم من بی حوصله بودم هم اون سرما خورده دغابش (دماغش) آببیزی (آبریزی) داره! دیگه کلی تلاش کردیم تا بیخیالش شد...

واسه تفنن هم که شده ارشد ثبت نام کردم... هیچی که بلد نیستم گفتم بلکه از این یکنواختی در بیاد روزام یه کم درس بخونم.. حالا کدوم وقت و کدوم ساعت دیگه با خداست! رشته مدیریت گردشگری! گفتم فانش بیشتره! هه هه زبان هم لازم داره که احتمالا بتونم از پسش بر بیام. البته من تهران زدم که کلا 44 نفر میگیره! خیلی کمه اگه 45 تا میگرفت شاید منم قبول میشدم! :)
سلام دوستای خوبم
ای بابا سارا جون بعد از چند روز اومدم پستت خیلی ناراحتم کرد. عزیزم اتفاق پیش میاد خودتو زیاد ناراحت نکن با اینکه درکت میکنم که آدم نتونه کاراشو خودش بکنه چقدر سخته من هنوزم گاهی شبها از کمر درد گریه میکنم ولی صبح با یه نگاه گل پسری همه چی فراموش میشه و روز از نو روزی هم از نو. تو هم از این فرصت استفاده کن و کنار عروسک ِ چشم و ابرو قشنگم حسابی کیف کن.
مهراوه جوون من ازت ایمیلی دریافت نکردم به باکس نینی سایت فرستادی یا به ایمیل شخصی خودم ؟

عزیز من به ایمیل نینی سایتت شماره امو ارسال کردم اگه گرفتی یه پیام بده تا شماره اتو داشته باشم .

بهدادم مثل آیین تو میمی خوردن خیلی لجباز و وابسته است اگه بگم نه انقدر جیغ و داد و گریه میکنه تا دوباره راضی میشم. اصلا اینطوری نبود از 18 ماهگی به بعد خیلی وابستگیش زیاد شد. البته تو طول روز فقط موقع خواب ظهر میخوره گاهی هم بعداز ظهر اگه حوصله اش سر بره.
بهداد هم یه مدت اگه باب میلش کاری رو که میخواست نمیکردیم دولا میشد مثلا میخواست سرش رو بزنه زمین ولی خیلی مواظب خودش بود انقدر از کارش خندمون میگرفت در آخر هم که دلش نمی اومد سرش رو بزنه زمین خودش و پرت میکرد منم محلش نمی گذاشتم واسه خودم آواز میخواندم و رو مو میکردم اونور . خدارو شکر الان از سرش اوفتاده ولی جایگزینش هرچی دم دستش باشه پرت میکنه ههههه. دیگه نینی ها رو هم اصلا نمیزنه و از این یه موضوع واقعا خوشحالم

از وقتی بهداد رو میبرم کارگاه کودک اردیبهشت خیلی خوب شده تو رابطه با بچه ها . روز اول اومد یه بچه رو از بالای سرسره کشید پایین و هلش داد اونور که خودش بشینه. بعد حدود یه ربع بعدش یه پسر بچه ناز و بلا اومد که دقیقا همون کار رو با شدت بیشتر با بهداد کرد و اونم همینطور مونده بود برگشت سمت من و شروع کرد نق زدن و گریه کردن منم گفتم ببین کار بدیه کسی رو هل بدی . برام خیلی جالبه الان دقیق سه هفته اس از اون روز میگذره ولی یک بار هم نشده اون کار رو تکرار کنه.
نازیلا جوون عزیز ایشالله همیشه به شادی و عروسی. قربونش برم ایشالله سامیاره خوش تیپم و داماد کنی.(وااااااااااای دلم ضعف رفت از الان مجسم کردم دامادیشو عزیزکم رو/ ببوسش هزار تا و صدقه هم فراموش نکن)
ملی جوووون آفرین خواهر به همت و درایتت مااااادر نمونه. منکه بدتر از مهراوه خودم صد برابر بهداد وابسته شدم وقتی فکر میکنم دیگه چشمهای خوشگلش رو نمی دوزه تو چشمام و دیگه به عشق میمی هرجا و در هر حالتی باشه با ذوق و شوق نمیپره بغلم بغضم میگیره. شبها وقتی میخوابه میزارمش تو تخت خودش بعد نصفه شب مثل دیوونه ها بیدار میشم میرم بغلش میکنم میارم کنار خودم میخوابونمش بعد تازه خواااابم میبره یعنی تا اون ساعت انگار اصلا نخوابیده بودم .میدونم وابستگی و احساس زیاااد خوب نیست ولی چه کنم متاسفانه اخلاقم خیلی بده و خیلی وابسته ام بهش.

منم خیلی ذلم میخواد درس بخوانم ولی ادامه رشته خودم خیلی کارآمد نیست (ادبیات فارسی) با اینکه عاشقه ادبیاتم ولی خوب احساس میکنم دیگه چیز بیشتره برای راضی شدنم نداره . میخوام زبان بخوانم البته به صورت کلاسهای متفرقه نه دانشگاه. حالا هر کدوم از شما دوستای خووبم کلاس زبان معتبر و خوبی سراغ دارین که خودتون یا دیگران نتیجه گرفتین بهم معرفی کنید خوشحال میشم و ممنون.
پانی جون مرسی از لطفت خودمم دلم ضعف رفت

ملی آفرین به این اراده ایشالله که قبول میشی عزیزم منم خیلی دوست دارم درس بخونم ولی همت ندارم

دوست دارم دانشگاه بدون کنکور برم چون درسایی که قبلا خوندمو اصلا یادم نیست

راستی پانی جون من تو دوران حاملگیم یه معلم خصوصی گرفته بودم بهم زبان یاد میداد خیلی خوب بود تو مموسسه کیش تدریس میکرد الان دیگه نیستش ازدواج کرد رفت آلمان وگرنه شمارشو بهت میدادم
نازیلا جون اینم آدرسش فاز یک سوپر 8 راهرو بالا فکر کنم اسم فروشگاهش الماس باشه.

افرین به مامانایی که میخوان درس بخونن من که اصلا حوصله درسو ندارم دلم کار نیمه وقت میخواد.
حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.
مرجان تا سوپر 8 اومدی نیومدی یه سر به ما بزنی خیلی نامردی ؟:) ... منم از اونجا پمپرز می گرفتم واسه هایا.
پانی واقعا من تعجب می کنم ... من اصلا موقع خواب مخصوصا دلم واسه هایا تنگ نمی شه ... می خوام یه کیلومتر از من دورتر خوابیده باشه ... به خدا حق دارم آخه دو ساله مثل آدم نخوابیدم !
http://www.womenshealthmag.com/
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز