2777
2789
ملی جوووون دلم برای خودت و عروسک ِنازم خیلی تنگ شده ایشالله جووور بشه همدیگر رو ببینیم.

منکه دلم رو خوش کرده بودم مهراوه همسایمون شده و میتونیم همدیگر رو ببینیم اونم که بی وفاست و کم میاد سر میزنه .فریناز هم که سمت شرق اومده و حالا از صبح تا غروب میره سرکار و نیست و برسام موشی مو نمیتونم ببینم.

رویاااا که تازه داشتم به دیدن خودش و ایلیا جووونم عادت میکردم اصلا از تهران رفت. واااااااااااااای خدا جونم چقدر دلم پر بود.
عزیزانم هرجا که هستین خوب و خوش و سلامت باشید و حرفای منم بزارید به پای شکوه های تنهاااایی

لیلی جوووون مرسی از اینکه به وبلاگ بهدادم سر زدی و خوشحال میشدم اگه ردپایی از خودت میگذاشتی . عزیزم منم متولد اسفندم و درست گفتی خیلی زیاااااد احساساتی.و البته رشته تحصیلیم هم ادبیات و داستان نویسی بوده که 4 سال دانشگاه برام واقعا شیرین و پر خاطره گذشت.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


پانی جون ممنون نه بابا دوتا بسه دیگه


از الان مشکل دارم سر خوابیدن پارمیس شبها نمیخواد بخوابه بعد هی گریه و زاری راه میندازه منم لکه بینی دارم موندم با خوابش چیکار کنم ظهر ها هم ساعت 1 تا 2.5 میخوابه بعد شب با بدبختی نزدیک 12 میخوابه موندم چیکار کنم هی دارو هم نمیتونم بدم بهش اینطوری پیش بره معلوم نیست بچه بمونه یا نه بچه ها راهکار بدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پانی جون ممنون نه بابا دوتا بسه دیگه


از الان مشکل دارم سر خوابیدن پارمیس شبها نمیخواد بخوابه بعد هی گریه و زاری راه میندازه منم لکه بینی دارم موندم با خوابش چیکار کنم ظهر ها هم ساعت 1 تا 2.5 میخوابه بعد شب با بدبختی نزدیک 12 میخوابه موندم چیکار کنم هی دارو هم نمیتونم بدم بهش اینطوری پیش بره معلوم نیست بچه بمونه یا نه بچه ها راهکار بدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مژگان جون به این وبلاگ سر بزن حتما خیلی بدردت میخوره. من که لذت میبرم.
صبح که داشتم میخوندم یادتو افتادم و اینکه این پست آخرش خیلی کاربردیه برات. درضمن زیاد غصه نخور به جاش راه حل پیدا کن که دخترت خسته شه تو طول روز مثلا بفرستش مهد وقتی خسته شه راحت و زود خوابش میبره....http://motherlydays.blogfa.com/
خونه تون شلوغ نیست مژگان ؟ آخه هایا هم اگه حس کنه یه خبریه اصلا نمی خوابه ... همیشه باباش خودشو می زنه به خواب و تلویزیون و چراغا رو خاموش می کنیم و یه چیزایی مثل کتاباش براش رو تخت میارم که یه خورده سرگرم شه و بعدش می خوابه حدود ساعت 9 ... خودش می دونه که وقتی یه سری چیزا رو می بینه دیگه وقت خوابه ... مثلا باباش خوابیده یا کتاباش ... خلاصه این ساعت خواب رو یه جوری باید به بچه حالی کرد.
http://www.womenshealthmag.com/
خب مژگان دوس نداره این شرایطو. باید یه کاری کنی که با علاقه بره تو رختخواب.
منو مایا شبا خیلی خوش میگذرونیم البته اگه من حس وحال بدی نداشته باشم. میریم زیر پتو کتاب قصه میخونیم شیطونیای دختر بچه ها دیگه همونایی که خودمونم بچه بودیم دوس داشتیم.
چراغ میبریم زیر پتو دالی میکنیم. قلقلک بازی میکنیم. خلاصه انقد ورجه وورجه میکنیم که هلاک میشیم و میخوابیم.
سلام دوستای خوبم
خیلی خستم دوست دارم جیغ بکشم ههههههههههههههههه
اول از همه به مژگان جون تبریک میگم ایشالله صحیح و سالم به دنیا بیاد استرس نداشته باش عزیزم منم دوست داشتم 2 تا بچه داشته باشم ولی اعصابم اجازه نمیده ههههههههههههه
امروز 6 روزه که سامی رو از پستونک گرفتم خیلی اذیت کرد 3 روز اول که اصلا نخوابید شبا هم نیم ساعت یه پامیشد و گریه میکرد
بعد از 4 روز سر پستونکشو بریدم و آوردم جلوی دستش وقتی دید یه کم نگاش کرد انگار یادش نبود پستونک میخورده بعد کرد تو دهنش اولین میکو که زد جیغش رفت هوا وپرتش کرد اونور الانم پستونکش جلوی دستش بعضی وقتا بر میداره میخوره و زود در میاره میگه آغاله یعنی آشغاله هههههههههه ولی سر خوابیدن خیلی مشکل داریم ظهرا که نمیخوابه بعد از ظهر دیگه میخوابه اونم 1 ساعت شبام نصفه شب میخوابه
یه وقتای میگم کاشکی الان ازش نگرفته بودم نمیدونم
سمانه جون مرسی از مطلب خوبت خیلی خوبه که دوستایی به این خوبی دارم که به یادمن و به دادم میرسن بوسسسسس

نگار جون چه عجب ایشالله که یحیی جونی زشدش خوب بشه و احتایجی به دارو نباشه عزیزم

لیلی ما هم مشکل دستشویی رفتن رو داریم

ماتار جون یعنی کلا میخوای تو تخت خودش خوابش ببره ؟؟؟
سامیار پیش من میخوابه بعد که خوابید من میبرمش تو تخت خودش میذارمش


پانی عزیز خوبی عزیزم همه یه جورایی گرفتارن دیگه چاره ای نیست باید ساخت

ملی جون خوش به حالت انقدر پر انرژِی هستی چقدر خوبه که این همه بازی میکنی تا بخوابه من که اصلا اعصاب این کارهارو ندارم
منم وقتی میخوام سامی رو بخوابونم چراغا رو خاموش میکنم
سمی اصلا اعصاب نداره بخوابه براش قصه بگم یا حتی لالایی بخونم
نازیلا جون ممنون انشالله خدا بهت اعصابشم میده منم ندارم اما چه کنم دیگه میدونم خودم و شوهرم دیونه میشیم الان یکم پارمیس جیغ جیغ میکنه شوهرم قاطی میکنه فکر کن اون موقع میره دیونه خونه هههههههههههههههه


این پروسه خواب که دردسریه

خدا به همون صبر عطا کنه ایشالله

خدارو شکر ترنم از کوچیکی که من خیلی اصرار داشتم پستونک بخوره خودش اصلا نخواست وگرنه الان مثل نازیلا منم مشکل داشتم ولی کاش یهو ازش نمیگرفتی تا اذیت نشه حداقل موقع خواب بهش میدادی تا خودش کم کم بی خیال بشه

حداقل واسه شیر بیاین یهو از بچه نگیرین از هر وعده دقیقه دقیقه کم کنید تا کلا یه وعده کم بشه و در آخر شیر شب رو بگیرید

مژگان جان دیگه از حالا تقریبا تا آخر عمرت روی آرامش رو نخواهی دید ههههههههههههههههههههه
یکیش چی بود که دیگه دو تا واویلاستتتتتتتتتتتتتت
خدا جونم از تمام چیزایی که بهم دادی ممنونم
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز