این دکترها ببخشید همه خنگ شدن دیگه نمیفهمن فقط پول رو میبینن
بچه ها من طی یک عملیات انتحاری میخوام شیر زمان هوشیاری رو هم بگیرم. قاطی کردم حسابی یکی جلوی منو بگیره.
رفتم صبر زرد خریدم چیزی هم درمورد اینکه چطور و چه زمانی باید مصرف کنم نمیدونم.
عطاری گفت با آب حل کنم (یه جور خاک و کلوخ تیره رنگه) بمالم به سینه که تلخ شه.
رفتم صبر زرد خریدم چیزی هم درمورد اینکه چطور و چه زمانی باید مصرف کنم نمیدونم.
عطاری گفت با آب حل کنم (یه جور خاک و کلوخ تیره رنگه) بمالم به سینه که تلخ شه.
آخی بمیرم الهی نازیلا جونم و سمیرای عزیز
چرااااا اینطوری شدین انشالا خوب شید سریعتر . سارای گلمو ببوس که دلم کباب شد واسش.
نازیلا جونم خیلی سخته از همین حالا مراعات کن نکنه بد تر شی.
وای ملی نگو که منم دنبال پایه میگردم واسه این کار برم عطاری این که گفتی رو بگیرم.خوبه دیگه فقط شبها می می بدیم بسه دیگه بابا خسته شدیم
دیروز رومینا رو بردم دکتر واسه وزنش .. چشمتون روز بد نبینه دیوووونه شدم اینقدر که وول خورد و راه رفت که آخر سر منشی گفت بغلش کن بعدم که رفتیم توی اتناق دکتر تموم اصباب بازیها رو توی یه دقیقه از روی میز اتاق آورد داد به دکتر
دکتر بهش گفت اسباب کشی نداریم وروجک..نمیدونین چقدر خجالت کشیدم ...تازه یادش افتاده بود موقع معاینه زور بزنه تا ببخشید پی پی کنه...
ااااااه سر آخرم با ووول زیاد اومدیم بیرون و تازه یه نفس تازه کشیده بودم که دیدم با این بوی بدی که میده نمیشه تاکسی سوار شد ..خلاصه وقتی رسیدم خونه از دست درد و سر درد نشستم یه سیر گریه کردم...
بعد از این همه سعی و تلاش 9300 شده بود ..البته دکتر که میگه با این همه ورجه وورجه خوبه ولی من خیلی ناراحتم.
میگم نکنه بیش فعال باشهههه؟؟؟؟؟
چرااااا اینطوری شدین انشالا خوب شید سریعتر . سارای گلمو ببوس که دلم کباب شد واسش.
نازیلا جونم خیلی سخته از همین حالا مراعات کن نکنه بد تر شی.
وای ملی نگو که منم دنبال پایه میگردم واسه این کار برم عطاری این که گفتی رو بگیرم.خوبه دیگه فقط شبها می می بدیم بسه دیگه بابا خسته شدیم
دیروز رومینا رو بردم دکتر واسه وزنش .. چشمتون روز بد نبینه دیوووونه شدم اینقدر که وول خورد و راه رفت که آخر سر منشی گفت بغلش کن بعدم که رفتیم توی اتناق دکتر تموم اصباب بازیها رو توی یه دقیقه از روی میز اتاق آورد داد به دکتر
دکتر بهش گفت اسباب کشی نداریم وروجک..نمیدونین چقدر خجالت کشیدم ...تازه یادش افتاده بود موقع معاینه زور بزنه تا ببخشید پی پی کنه...
ااااااه سر آخرم با ووول زیاد اومدیم بیرون و تازه یه نفس تازه کشیده بودم که دیدم با این بوی بدی که میده نمیشه تاکسی سوار شد ..خلاصه وقتی رسیدم خونه از دست درد و سر درد نشستم یه سیر گریه کردم...
بعد از این همه سعی و تلاش 9300 شده بود ..البته دکتر که میگه با این همه ورجه وورجه خوبه ولی من خیلی ناراحتم.
میگم نکنه بیش فعال باشهههه؟؟؟؟؟
مهرگان اسم نزار رو بچه! بیش فعال مگه الکیه! کلی علائم داره که اگه لازم باشه دکتر خودش چک میکنه.
اما اگه شیرخوردناشون کم شه به غذا بی افتن دیگه میشه یه کم امیدوار بشیم وزن بگیرن این وروجکا.
من که روزا از 7 تا 6 غروب نیستم و عملا شیر نمیدم. ولی بعدش مایا بد آویزونه.. البته این یه دو هفته ایه قبلش یه بار ساعت شش عصر میخورد دیگه میرفت موقع خواب. خوب بود عادت کرده بود اما الان نه به هیچ صراتی مستقیم نیست!
اما اگه شیرخوردناشون کم شه به غذا بی افتن دیگه میشه یه کم امیدوار بشیم وزن بگیرن این وروجکا.
من که روزا از 7 تا 6 غروب نیستم و عملا شیر نمیدم. ولی بعدش مایا بد آویزونه.. البته این یه دو هفته ایه قبلش یه بار ساعت شش عصر میخورد دیگه میرفت موقع خواب. خوب بود عادت کرده بود اما الان نه به هیچ صراتی مستقیم نیست!
ملی من نه تنها جلوتو نمیگیرم بلکه تشویقتم می کنم " تو می تونی" من از چسب زخم استفاده کردم که جواب داد در مورد صبر زرد چیزی نمی دونم.
مهرگان جان زیاد غصه نخور سمر هم هر وقت میره دکتر با دستش میزنه هر چی روی میز دکتر هستشو میریزه بعدش هم میگه چی بود؟ و در آخر هم با پاش یه لگد حسابی توی شکم دکتر میزنه
مهرگان جان زیاد غصه نخور سمر هم هر وقت میره دکتر با دستش میزنه هر چی روی میز دکتر هستشو میریزه بعدش هم میگه چی بود؟ و در آخر هم با پاش یه لگد حسابی توی شکم دکتر میزنه
سلام دوستای خوبم یه چند وقتی نی نی سایت بازی در آورد الان بچه ها تنبل شدیدا... نازیلا جون خدا بد نده.. چیز خاصی نیست... ولی به قول خودت باید رعایت کنی بعد عمل پس بهتره هر وقت تونستی اینکارو بکنی... سمیرا جون ایشالله که سارا جونی زودتر خوب بشه.... هیچی نیست امید به خدا....
ملی جون آخ گفتی....
منم از صبح تا عصر نیستم شایلین اسم می می رو هم نمی یاره اما از لحظه ای که منو می بینه می می از دهنش نمی افته کاش حداقل درست می خورد یه دقه از این یه دقه از اون.... تا شب موقع خواب شاید 20 بار می می بخوره همه می گن بگیرش از شیر اما من دلم نمی یاد می گم از 6 ماهگیش رفتم سرکار از صبح تا بعدازظهر نخورده گناه داره حداقل تا 2 سالگی بخوره....
ملی جون مایا بالاخره شیشه خورد؟ درد من اینه که شایلین شیشه رو هم نمی خوره اگه از شیر بگیرمش همین یه ذره شیری هم که می خوره دیگه نمی خوره.... هی ................
راستی بچه ها دقت کردین نی نی هامون دیگه چقدر بزرگ شدن؟ شایلین که یه حرفایی می زنه و یه کارایی می کنه که من هنگ می کنم....
ملی جون آخ گفتی....
منم از صبح تا عصر نیستم شایلین اسم می می رو هم نمی یاره اما از لحظه ای که منو می بینه می می از دهنش نمی افته کاش حداقل درست می خورد یه دقه از این یه دقه از اون.... تا شب موقع خواب شاید 20 بار می می بخوره همه می گن بگیرش از شیر اما من دلم نمی یاد می گم از 6 ماهگیش رفتم سرکار از صبح تا بعدازظهر نخورده گناه داره حداقل تا 2 سالگی بخوره....
ملی جون مایا بالاخره شیشه خورد؟ درد من اینه که شایلین شیشه رو هم نمی خوره اگه از شیر بگیرمش همین یه ذره شیری هم که می خوره دیگه نمی خوره.... هی ................
راستی بچه ها دقت کردین نی نی هامون دیگه چقدر بزرگ شدن؟ شایلین که یه حرفایی می زنه و یه کارایی می کنه که من هنگ می کنم....
شبنم راست میگی واقعا بچه ها بزرگ شدن
مایا که همه کلمه ها رو میگه دیگه دیروز مطمئن شدم که کل حرفامونو میفهمه با همه ی جزئیات. فقط نمیتونه جمله بگه. یا فعل با شناسه.
شبنم خیلی وقته مایا شیشه گرفته. درست یک ماه طول کشید بعد از یک سالگیش که شیر رو با شیشه خورد. اوائل ده بیست سی سی بیشتر نمیخورد. اما الان ماشالا 200 سی سی هم گاهی میخوره. روزی سه بار حداقل. خودش هم پارچ شیر تو یخچال رو میشناسه. اگه خالی باشه یا پیدا ش نکنه به بابام یادآوری میکنه شیر!
مایا که همه کلمه ها رو میگه دیگه دیروز مطمئن شدم که کل حرفامونو میفهمه با همه ی جزئیات. فقط نمیتونه جمله بگه. یا فعل با شناسه.
شبنم خیلی وقته مایا شیشه گرفته. درست یک ماه طول کشید بعد از یک سالگیش که شیر رو با شیشه خورد. اوائل ده بیست سی سی بیشتر نمیخورد. اما الان ماشالا 200 سی سی هم گاهی میخوره. روزی سه بار حداقل. خودش هم پارچ شیر تو یخچال رو میشناسه. اگه خالی باشه یا پیدا ش نکنه به بابام یادآوری میکنه شیر!
دوستای خوبم ممنون از لطفتون،تا شنبه که جواب آزمایشای سارا آماده بشه باید منتظر بمونیم،امروز قرمزی ها بهتر شده...واقعا" چقدر محیط اینجا به آدم انرژی مثبت میده...
سلام دوستان.....
سمیرا جون امید وارم سارای گلت بهترو بهتر شده باشه.
رومینا هم بعضی وقتها لجبازی میکنه ولی من سعی میکنم خودم بهونه دستش ندم و باهاش تا وقتی که به خودش اسیبی نزنه درگیر نشم...مثلا هیچ وقت چیزی رو به زور ازش نمیگیرم مگر اینکه خطرناک باشه..
تجربه نشون داده خودش اگر واکنش نشون ندم بیخیال میشه...
از بیرونی بودنشم اینو بگم که از صبح که پا میشه میگه مامانی منووو(یعنی مامان من )بریم پارک خدوشا(خرگوشها)
بمیرم الهی این بچه ها از صبح تا شب خسته میشن توی خونه..
اره چشم غره میریم - اخطار میدیم و اگر جواب نداد یه داد کوچولو هم میزنیم اما تنبیه بدنی مطلقا ممنوع.... بابا آخه اینا ادمو میترکونن مگه میشه هیچی نگیم ؟؟؟
سمیرا جون امید وارم سارای گلت بهترو بهتر شده باشه.
رومینا هم بعضی وقتها لجبازی میکنه ولی من سعی میکنم خودم بهونه دستش ندم و باهاش تا وقتی که به خودش اسیبی نزنه درگیر نشم...مثلا هیچ وقت چیزی رو به زور ازش نمیگیرم مگر اینکه خطرناک باشه..
تجربه نشون داده خودش اگر واکنش نشون ندم بیخیال میشه...
از بیرونی بودنشم اینو بگم که از صبح که پا میشه میگه مامانی منووو(یعنی مامان من )بریم پارک خدوشا(خرگوشها)
بمیرم الهی این بچه ها از صبح تا شب خسته میشن توی خونه..
اره چشم غره میریم - اخطار میدیم و اگر جواب نداد یه داد کوچولو هم میزنیم اما تنبیه بدنی مطلقا ممنوع.... بابا آخه اینا ادمو میترکونن مگه میشه هیچی نگیم ؟؟؟
سلام دوستان.....
سمیرا جون امید وارم سارای گلت بهترو بهتر شده باشه.
رومینا هم بعضی وقتها لجبازی میکنه ولی من سعی میکنم خودم بهونه دستش ندم و باهاش تا وقتی که به خودش اسیبی نزنه درگیر نشم...مثلا هیچ وقت چیزی رو به زور ازش نمیگیرم مگر اینکه خطرناک باشه..
تجربه نشون داده خودش اگر واکنش نشون ندم بیخیال میشه...
از بیرونی بودنشم اینو بگم که از صبح که پا میشه میگه مامانی منووو(یعنی مامان من )بریم پارک خدوشا(خرگوشها)
بمیرم الهی این بچه ها از صبح تا شب خسته میشن توی خونه..
اره چشم غره میریم - اخطار میدیم و اگر جواب نداد یه داد کوچولو هم میزنیم اما تنبیه بدنی مطلقا ممنوع.... بابا آخه اینا ادمو میترکونن مگه میشه هیچی نگیم ؟؟؟
سمیرا جون امید وارم سارای گلت بهترو بهتر شده باشه.
رومینا هم بعضی وقتها لجبازی میکنه ولی من سعی میکنم خودم بهونه دستش ندم و باهاش تا وقتی که به خودش اسیبی نزنه درگیر نشم...مثلا هیچ وقت چیزی رو به زور ازش نمیگیرم مگر اینکه خطرناک باشه..
تجربه نشون داده خودش اگر واکنش نشون ندم بیخیال میشه...
از بیرونی بودنشم اینو بگم که از صبح که پا میشه میگه مامانی منووو(یعنی مامان من )بریم پارک خدوشا(خرگوشها)
بمیرم الهی این بچه ها از صبح تا شب خسته میشن توی خونه..
اره چشم غره میریم - اخطار میدیم و اگر جواب نداد یه داد کوچولو هم میزنیم اما تنبیه بدنی مطلقا ممنوع.... بابا آخه اینا ادمو میترکونن مگه میشه هیچی نگیم ؟؟؟
ای وای نه اینکه نمیاد نه اینکه......
توجه کردین انگار آمپول بیحسی زدیم نسبت به گرونی....
دلار - سکه- طلا- لبنیات- گوشت- مرغ - روغن- حبوبات و......تنها چیزی که ارزونه جون آدمهاست!!
توجه کردین انگار آمپول بیحسی زدیم نسبت به گرونی....
دلار - سکه- طلا- لبنیات- گوشت- مرغ - روغن- حبوبات و......تنها چیزی که ارزونه جون آدمهاست!!
ای وای نه اینکه نمیاد نه اینکه......
توجه کردین انگار آمپول بیحسی زدیم نسبت به گرونی....
دلار - سکه- طلا- لبنیات- گوشت- مرغ - روغن- حبوبات و......تنها چیزی که ارزونه جون آدمهاست!!
توجه کردین انگار آمپول بیحسی زدیم نسبت به گرونی....
دلار - سکه- طلا- لبنیات- گوشت- مرغ - روغن- حبوبات و......تنها چیزی که ارزونه جون آدمهاست!!
سلام
با گذاشتن عکس با موضوع
نی نی و شمع
در مسابقمون شرکت کنید
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=112360&PostID=11608075#11608075
با گذاشتن عکس با موضوع
نی نی و شمع
در مسابقمون شرکت کنید
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=112360&PostID=11608075#11608075
ماگنولیا جان چه جالب! آخه ساینا هم جدیدا انتخاب می کنه از کدوم سینه شیر بخوره. می گه این! یا خودم می پرسم کدوم؟ اونم میگه این!
نبات کوچولو شیرین زبون شده حسااااااابی. همه چیز رو میگه. جملات کوتاه رو هم میگه مثلا د با دوز( در رو باز کن)... اد شن ( روشن کن).. آموش شو( خاموش شد)... بدداز( بنداز).. نداده( نداره)...دی دا د دی؟( چی کار کردی؟)... بپزه؟( وقتی منتظره چیزی پخته بشه میگه)...برو.. بریم یا بدیم( بریم)...بیدا شد( پیدا شد)...بیاش( بیارش).... د بزن( در بزن)... دس نزن... ببوش( بپوش)...د ببند( در رو ببند)... بژود( بشور).. دیدا افت؟( کجا رفت؟))...
شعر اتل متل توتوله.. چشم چشم دو ابرو..و یه توپ دارم قلقلی رو حفظه و باهام کلمات آخرشو می خونه...
یه سری کلمات رو هم که قبلا با حروف جا به جا می گفت درست کرده مثلا قبلا به ماشین می گفت مانیش الام میگه ماشین.. به اتوبوس می گفت ابودوس الان میگه ادوبوس.. خلاصه که جوگول طلا شده مثل نی نی های نانازی شما.
ساینا هم دو روز پیش واکسنش رو زد اما خدا رو شکر زیاد اذیت نشد. روز دوم تبش کمتر بود. راستی هر دو واکسنش رو توی بازوش زد گفت بخشنامه اومده که میشه تو ی دست زد. که اینجوری بهتر شد. به خاطر راه رفتن.
ساینا که مسواک نمی زنه. فقط بعد از قطره هاش با آب و پنبه دندوناشو تمیز می کنم.
نازیلا جون وقتی نی نی کار بزرگ هم بکنه با دستمال پاک کردنش که سخته. سخت نیست؟
در مورد دعوا کردن با اینکه ساینا بچه ی فضولی نیست ولی پیش میاد که هم من و هم باباش صدامونو می بریم بالا و بهش اخم می کنیم.. گاهی وقتا نمیشه دیگه.. اعصاب معصاب نداریم که!...
مژگان جان میشه بگی عمو پورنگ رو چه ساعات و روزائی میذاره؟ ما خیلی وقته فقط ماهواره می بینیم و کانالای ایران به دست فراموشی سپرده شده! .
از گرونی و مشکلات دیگه واقعا چی باید گفت؟ !!!!!!!!! بماند!.
سمیرا جان ایشالا که سارا گل دخملمون زودتر خوب شه. باهات موافقم منم از این نظرات کارشناسی اطرافیان بیزارم...
ملی جون من از صبر زرد چیزی نشنیده بودم! واقعا شیر رو تلخ می کنه؟ روش خوبیه؟ طفلکیا خوب دیگه مجبورن با شیر بای بای کنند. یه خداحافظی تلخ!
بعضی دوستان واقعا کم پیدا شدنا! از جمله سارا مامان مایا... فریناز مامان برسام...!
نبات کوچولو شیرین زبون شده حسااااااابی. همه چیز رو میگه. جملات کوتاه رو هم میگه مثلا د با دوز( در رو باز کن)... اد شن ( روشن کن).. آموش شو( خاموش شد)... بدداز( بنداز).. نداده( نداره)...دی دا د دی؟( چی کار کردی؟)... بپزه؟( وقتی منتظره چیزی پخته بشه میگه)...برو.. بریم یا بدیم( بریم)...بیدا شد( پیدا شد)...بیاش( بیارش).... د بزن( در بزن)... دس نزن... ببوش( بپوش)...د ببند( در رو ببند)... بژود( بشور).. دیدا افت؟( کجا رفت؟))...
شعر اتل متل توتوله.. چشم چشم دو ابرو..و یه توپ دارم قلقلی رو حفظه و باهام کلمات آخرشو می خونه...
یه سری کلمات رو هم که قبلا با حروف جا به جا می گفت درست کرده مثلا قبلا به ماشین می گفت مانیش الام میگه ماشین.. به اتوبوس می گفت ابودوس الان میگه ادوبوس.. خلاصه که جوگول طلا شده مثل نی نی های نانازی شما.
ساینا هم دو روز پیش واکسنش رو زد اما خدا رو شکر زیاد اذیت نشد. روز دوم تبش کمتر بود. راستی هر دو واکسنش رو توی بازوش زد گفت بخشنامه اومده که میشه تو ی دست زد. که اینجوری بهتر شد. به خاطر راه رفتن.
ساینا که مسواک نمی زنه. فقط بعد از قطره هاش با آب و پنبه دندوناشو تمیز می کنم.
نازیلا جون وقتی نی نی کار بزرگ هم بکنه با دستمال پاک کردنش که سخته. سخت نیست؟
در مورد دعوا کردن با اینکه ساینا بچه ی فضولی نیست ولی پیش میاد که هم من و هم باباش صدامونو می بریم بالا و بهش اخم می کنیم.. گاهی وقتا نمیشه دیگه.. اعصاب معصاب نداریم که!...
مژگان جان میشه بگی عمو پورنگ رو چه ساعات و روزائی میذاره؟ ما خیلی وقته فقط ماهواره می بینیم و کانالای ایران به دست فراموشی سپرده شده! .
از گرونی و مشکلات دیگه واقعا چی باید گفت؟ !!!!!!!!! بماند!.
سمیرا جان ایشالا که سارا گل دخملمون زودتر خوب شه. باهات موافقم منم از این نظرات کارشناسی اطرافیان بیزارم...
ملی جون من از صبر زرد چیزی نشنیده بودم! واقعا شیر رو تلخ می کنه؟ روش خوبیه؟ طفلکیا خوب دیگه مجبورن با شیر بای بای کنند. یه خداحافظی تلخ!
بعضی دوستان واقعا کم پیدا شدنا! از جمله سارا مامان مایا... فریناز مامان برسام...!
سین سلااااااااااام
همین الان اینجا رو دیدم
تاپیک جدید مبارک باشه
مامان سامیار برات توی تاپیک قبلیتون پیغام گذاشتم
همین الان اینجا رو دیدم
تاپیک جدید مبارک باشه
مامان سامیار برات توی تاپیک قبلیتون پیغام گذاشتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز