2777
2789
عنوان

شوهر نا مردم😢😢

562 بازدید | 33 پست

سلام دیشب باغ یکی از فامیلاشون دعوت بودیم.خیلی خوش میگذشت اگر میرفتیم و من یکساله برای این باغ رفتن ثانیه شماری میکردم.دیشب از مهمونی اومدیم خونه ک لباس عوص کنیم و بریم باغ ک لباسای منو بهانه کرد و گفت کوتاهه تیشرتت و نمیریم.منم سه روز بود هیلی خوشحال بودم ک میخوایم بریم این باغ.خیلی داغون شودم😢😢😢بعد ک بهش گفتم لباسمو بهانه نکن چون میتونستم لباس دیگه ای هم بپوشم باداد گفت نه اصن من فردا مرخصی هم نیمتونم بگیرم.منم اعصابم خورد شد و گفتم من خر نیستم بهانه نیار .تو میدونی من برای این باغ امشب خیلی خوشحال بودم فقط میخواستی بزنی تو ذوقم.بعدشم دعوامون بالا گرفت و از خونه رفت و از دیشب برنگشته.چیکارکنم؟؟خانوما ک نظر میدین لطفا خودتونو دقیقا تو شرایطمن .بذارین بعد نظر بدین.ممنون

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دیگه تموم شده رفته. همون دیشب سریع لباستو عوض میکردی میرفتی بدون بحث

نزول نصرت الهی، قواعد و سنت‌هاییدارد. به میزانی که با سنت‌های الهیهمراه شوید، نصرت الهی را دریافتمی‌کنید و پیروزی دین خدا به دستشما واقع می‌شود....اللهم نشکوا الیک فقد نبینا و غیبت ولینا....  
ول کن دیگه تموم شد و رفت شاید شوهرت چیزی میدونسته ک تورو نبرده اونجا گیر دادی ب باغ باغ ندیده ای م ...

شما خیلی بی فکر و بی ادبین.ایشالله سر خودتونم این اتفاقا بیاد و بفهمین از ناراحتی از دیشب خواب ب چشمم نیومده با این بچه تو شکمم.کاش یکم درک کنیم ادمای اطرافمونو...

گفتم بهش لباسمو عوض کنم اصلا بیا لباسمو انتخاب کن گفت نه.

درکت می کنم خیلی بده بزنن تو ذوق آدم...مشکل از جای دیگه اس حتمی

من جای تو بودم باهاش یه قهر کبری می کردم😞

سعدیا گفتی که مهر ش میرود از دل ولی...مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد
عزیزم تو زندگی مشترک این چیزا طبیعیه همه حداقل یه بار اتفاق میوفته شوهرشون یه مهمونی که دوس دارن برت ...

اصلا برای مهمونی ناراحت نیستم چون شوهرم از دیشب زن حاملشو تنها گذاشته رفته ناراحتم

اصلا برای مهمونی ناراحت نیستم چون شوهرم از دیشب زن حاملشو تنها گذاشته رفته ناراحتم

به بچت فکر کن سعی کن یکم بیخیال تر بشی حتما امروز برمیگرده برگشت دیگه باهاش بحث نکن تا خودش پشیمون بشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز