روزای انتظار برای استفاده از بی بی چک بقدری دیر میگذشت که دیگ صبرم تموم شده بود
روز 21سیکلم بی بی زدم منفی
چندروز گذشت بی بی زدم هاله البته ظهر بود
از خوشحالی خودمو خوشبخترین مادردنیا میدونستم
دوباره فردا صبحش با اولین ادرار زدم منفی شد
بقدری دلم شکست که دنیا رو سرم خراب شد
کارای دندون پزشکی داشتم توی این مدت یه دندونمم عصب کشی کرده بودم و یروز به موعدم وفت دندون پزشکی داشتم تو یه درمانگاه که آزمایشگاه هم داشت شوهرم گفت عزیزم فردا که رفتی دندون پزشکی آز بارداری هم بده منم گعتم میدونم باردار نیستم و آزم نمیدم
خلاصه
رفتم واسه کارای دندونم
دل تو دلم نبود که برم آز بدم
کارا دندونم تموم شد
یه چیزی تو دلم بهم گفت برم بی بی چک بخرم تو سرویس بهداشتی درمانگاه ایتفاده کنم
رفتم بی بی خریدم و استفاده کردم ثانیه ای دوتا خط شد
نمیدونم چطوری خودمو به آزمایشگاه رسوندم گفتم ارژانسی آز بارداری میخوام بدم
خلاصه آز دادم و گفتن یک ساعت رو تل گرام واسم جوابو میفرستن
منم تا برسم خونه یه ساعت شد البته رفتم خونه ی مامانم
جواب آز فرستاده شد
بتا 84یروز قبل از موعدم داشتم از ذوق میلرزیدم اشک امونم نمیداد مامانم و خواهرم اشک ذوق ریختن و بغلم کردن تبریک گفتن
خدایا شکرت
از ذوقم رفتم یه کیک ساده خریدم روش نوشتن بابایی من یه سفر طولانیم منتظرم باشید تا بیام پیشتون
شوهرم اومد با چشمای پر از اشک ذوق بی بی چک و کیک و تقدیمش کردم
شوهرم گفت قبول نیست باید آز بدی
منم جواب آزو نشونش دادم
نمیدونست چیکار کنه
خودشم بدو بدو رفت یه جعبه شیرینی خرید
و نمیدونست از خوشحالی باید چیکار کنه