خانمایی که منفی شدین.... صد بار اومدم براتون بنویسم.... یه چیزی بگم.... یه حرفی بزنم.... اما دیدم همه کلمات بی معنی هستن
انتظار سخته.... مخصوصا وقتی که تحت فشار هم باشی...
میدونم تو این زمان اعتقاد آدم سست میشه..... مغز آدم دیگه راه حلی پیدا نمیکنه که به واسطه اون برای خودش انگیزه جدید پیدا کنه
همه اینا رو میدونم برای همین نمیدونم چی باید بگم که آب روی آنیش باشه
از صمیم قلب دعا میکنم این شب های سیاه بگذره....
خاله ام اون وقتا که جواب نمیگرفتم و خودمو میباختم بهم میگفت دختر جان لب رود هم میگذره.... لب تنور هم میگذره