عزیز دلم روزی که من وارد سیکل شدم ذخیره م اندازه زن ۵۴ساله بود و سیکل اول اصلا تخمک نداشتم که بخوام انتقال بدم سیکل دوم یه دونه جنین اون هم متاسفانه نگرفت
اما نا امید نمیشم با اینکه میدونم لوله هام هیدروسالپنکس هست و بارداری طبیعی امکان نداره اما باز کم نمیارم یه روز پریودم عقب میافته میگم خدا رو چه دیدی برای اون کاری نداره ممکن باردار شده باشی😉
خدا شاهده یه قطره اشک از چشمم بیرون نیومده واسه این راه سخت ، با اینکه خسته ام همه جام درد میکنه موهام میریزه پریودهام دردناک شده پولم تموم شده اما میجنگم و کم نمیارم ،
چون هدف دارم (میخوام با تخمک های خودم مامان بشم) تا لحظه ایی که بگن خانم دیگه واقعا تخمک نداری اون وقت به خودم میگم تو تمام تلاشت رو کردی حتما خدا میدونه چی برات بهتره و راضیم به رضاش چون تا الان بهترین راهها و اتفاق ها رو جلو راهم گذاشته چرا باید به لطف بی پایانش شک کنم چرا باید فکر کنم من رو نمیبینه اتفاقا چون صلاح نمیدونه تا الان نداده چون دوستم داره چون آینده م رو میبینه و دعام رو میشنوه که بهش میگم خدا جون اگر بچه سالم و صالح میدی بده اگر نه نمیخوام ممنون😊
تو فکر کن من از آب مثل چی.... میترسم اما گفتن شنا خوبه برات با تررررررس جنگیدم رفتم شنا یاد گرفتم خودم هم باورم نمیشد
ببین انگیزه چه میکنه....
دیگه نمیدونم بهت چی بگم فقط میگم ایمانت رو قوی کن تا الان هر چی رو که لازم بوده گذاشته سر راحت از الان به بعد هم همینه حالا میتونی با دید مثبت بهش نگاه کنی و از زندگیت و چالش هاش لذت ببری میتونی منفی باشی و ناامید و داغون که تهش معلومه یه افسردگی حاد
انتخاب با خودتِ
مهمترین کاری که باید بکنی اینه که با خودت و هدفت رو راست بشی اگر مطمئنی میخوایش براش بجنگ حتی اگر تهش بهش نرسی اما دلت آروم میگیره که من هر کاری بلد بودم کردم
موفق و سلامت و خوشحال ببینمت عزیز دل.
خیلی طولانی شد ببخشید😑🙏