هانا جانم درسته ولی اخه چرا برای من کم شد؟ و اینکه اندوی من سه خط بود حالا اکوژن شده یعنی بافتش به هم ریخته و نامنظم شده و خودشون هم نمیدونن چرا!!گفت ممکنه بخاطر هاش سی جی باشه. مامایی که پیش دکتر بود بعداز رفتن دکتر گفت شاید بهتر بود میگذاشتیم تخمک خودش ازاد بشه بدون امپول
عزیزم خیلی ناراحت شدم
ولی بازم تلاش کن خودت میدونی اکثر دوستان بعد از چند بار نتیجه گرفتن ،ناراحت نباش و توکلت ب خدا باشه حتما شما هم نتیجه میگیری و مامان میشی فقط آرامش داشته باش و تلاش کن
پاهات هم ک میگی پرش گرفته بود فقط ب خاطر استرس و عصب بوده من انتقال اولم دستام اینجوری شده بود
استرس نداشته باش مامان آینده😍
عزیزم با چی میدین داروهاشو؟
من با قطره چکون میدم....
یه چیزی دکتر دخترم اون موقع بهم در مورد آد میگفت.....
چون رفلاکسم داشت تاکید داشت این مدلی بدم گفتم شاید به درد بخوره.....
به من میگفت قطره قطره بده.....
البته الان از این سوسولبازیا ندارم فرتی میدم پسرمم به روش نمیاره و میخوره.....
سلام عزیزم خوبی نینی خوبه مشخص نشد جنسیتش چیه🤗
مامان سبحان من فکر کنم ماها بچه دار هم بشیم بازهم اینجا باهم کار داریم و سوالاتمون و نگرانی ها اینجا بیان میکنیم و از همدیگه کمک میخوایم ،واقعا خداروشکر ک ما ب لطف آنای عزیز اینجا رو داریم و با دوستان عزیزی ک هر کدوممون در ی نقطه ایران زندگی میکنیم آشنا شدیم و دل نگرانی هامون و خوشحالیمون با هم در میون میزاریم ،من از این بابت خوشحالم و خداروشکر میکنم چون دیگه ناراحتی از بابت سوالام ندارم و خیالم راحته ک دوستانی دارم ک کم و بیش با همفکری و دلداری دادن بهم کمک میکنن
باشد ک این تاپیک و آنای عزیز و دوستان گرامی همه پابرجا و برقرار باشن😍🙏
از دست اين دكترها
خوب دقتشونو بالا ببرن تجويز درست كنن ديگه الان به نظرشون كارى مى شه كرد؟همه كار مى كنن بعد مى گن بهتر بود فلان كارو مى كرديم عين خيالشون هم نيست
حالا غصه نخور عزيزم برات دعا مى كنم هر چى كه برات خيره همون پيش بياد🙏🏼🌸🌸
عزيزدلم پستارو خوندم فهميدم منفي شدي خيلي دلم گرفت... حس ديشبتو ميدونم چون بارها تجربه اش كردم انگار به بزرگ ترين بن بست دنيا رسيدي، انگار هيييچ روزنه اميدي نيست و هرگز قرار نيست اين انتظاري كه توشي تموم بشه... من حتي جلو همسرم اشكم نميريختم اصلا نميتونستم اين ضعفو نشون بدم فقط روز به روز از درون داغونتر ميشدم به جز همون شب اول زمستون پارسال كه هنوز يادم مياد حالمو گريه ام ميگيره، نميدونم چند ساعت گريه ميكردم تلافي اون همه هفته و ماه و سال انتظار... همسرمو ميديدم از دور داره گريه ميكنه با اشكايي كه هيچوقت نديده ولي كاري ازم جز گريه برنميومد، شكسته بودم... ماه بعدش خدا معجزه شو در كمااااال نااميدي بهم هديه كرد، قرار بود امپول دكا بزنم با پريودي و برم تو سيكل باز كه خدا نخواست... نااميد نشو لطفا، همه اينارو گفتم كه به اينجا برسم، مامان ميشي قطعا و ان شاءالله ان شاءالله ان شاءالله كه همين روزاي نزديك باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز