2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047141 بازدید | 684578 پست
منم نگران شدم چون فقط دو روز بعده انتقال میتونم استراحت کنم بعدش باید برم سرکار     خونه ...


منم خونم طبقه 4امه بدون آسانسور...لاکپشتی میرم بالا ...ایشالله چیزی نمیشه...بخواد بگیره واقعا با این چیزا طوریش نمیشه

  
سلام خانما.من تازه اول راهی هستم که اغلب شما رفتین امیددارم راهنماییم کنید.به شدت ازلحاظ روحی دپرسم. ...


عزیزم اصلا دپرسی نداره...منم مثل شما پلی کیستیکم...تازه ماها بهتریم چون تخمک بیشتر میدیم😁😁 نگران نباش...بستگی به سیکلات داره ولی بین 1تا3ماه...چون خود عکس رنگیت الان و ازمایشاتت باید زمان های خاصی از پریودت باشه...بعد بسته به سیکلت که اگر لانگ باشه 1ماه باید ال دی بخوری بعد امپولات هستن که نزدیک 15 روز طول میکشه...بعد انتقال داری به امید خدا

  

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



والا مال من که اول بارداریم شد ۵/۵ دو هفته ای با بالا بردن دز داروم به یک دهمم رسید....

آنا جون پارسال ذخیره تخمدانم 9.2 بود خودم نزدیک 16 کیلو لاغر کردم امسال شد 5.2 بنظرتون ربطی به لاغر کردن داره بنظرتون 5.2 خوبه واسم

خدایاشکرت 🥰لا حول ولا قوة الا بالله على العظيم 🙏🙏🙏
منم خونم طبقه 4امه بدون آسانسور...لاکپشتی میرم بالا ...ایشالله چیزی نمیشه...بخواد بگیره واقعا با این ...

از همون روز اول که انتقال دادید این چهار طبقه رو بالا رفتید من فکر میکردم نباید پله بالا رفت همش استرس اینو دارم 

خدایاشکرت 🥰لا حول ولا قوة الا بالله على العظيم 🙏🙏🙏
از همون روز اول که انتقال دادید این چهار طبقه رو بالا رفتید من فکر میکردم نباید پله بالا رفت همش است ...


هنوز انتقال ندادم ولی بعد از انتقال برمیگردم خونه خودم چون کسی نمیدونه و باید 4طبقه رو بیام بالا...دکتر گفت اروم برو ایرادی نداره

  
هنوز انتقال ندادم ولی بعد از انتقال برمیگردم خونه خودم چون کسی نمیدونه و باید 4طبقه رو بیام بالا...د ...

انشأالله که واقعا مشکلی نداشته باشه توکل به خدا🙏🙏🙏🙏

خدایاشکرت 🥰لا حول ولا قوة الا بالله على العظيم 🙏🙏🙏

بچه ها ميتونم يه درد دل كنم؟؟؟؟

من يه مسئله اي دارم كه روم نشده به هيچ كس بگم ولي واقعا اينجا خيلي احساس راحتي ميكنم دوس دارم هر درد دلي دارم اينجا بگم تا حل بشه برام چون واقعا حل ميشه، برا اينكه دوستان اينجا درد اشنا هستين و لازم به توضيح اضافي نيس آدم اولشو ميگه بقيه شو همه درك ميكنن، تازه آدم سرزنش هم نمشه چون همه با تمام وجود كم و بيش لمس كردن


حالا مرض من اينه كه هميشه سه چهار روز مونده به آزمايش يه جوري ميره رو مُخم كه منفيه و اين بيشتر از خود منفي اعصابمو خورد ميكنه،،، نميدونم چ جور از شر اين مدل راحت شم،،،، حتي توي اقدامات طبيعي هم دو سال اين حس رو تحمل كردم، حتي دو سال قبل كه باردار بودم سقط شد يكي از دلايل سقطش همين بود كه يقين داشتم باردار نيستم و كاراي نادرستي كردم كه بارداري ب خطر افتاد،،،، حالا ببخشيد روده درازي كردم ولي واقعا اين حالت روحي و فكري، به كمك و اصلاح نياز داره،،، فك ميكنم براي ريشه كن كردنش از مغزم بايد دلايلشو بگم،،،،

يكي از دلايل كوفتيش اينه كه دفعه قبل كه باردار بودم از قبل موعد ورم وأضحي داشت بدنم، حالا گير ميدم به خودم و وري كه نميبينم ديگه اون فكر منفي مياد تو ذهنم

دليل ديگه اينه كه يكي بهم گفته اگه باردار باشي بايد دهانه واژن با يه ماده سفيد بسته شده باشه😡وگرنه باردار نيس طرف،،، و اينكه بايد ضربان بالا رفته باشه وگرنه نيس😡 و يا بايد درد پريودي داشته باشم و خلاصه يه سري فرضيات اين مدلي رفته تو مُخم

يكي ديگه از دلايلش اينه كه فك ميكنم اگه از قبل فك كنم منفيه اگه منفي باشه ضربه ي روحي كمتري وارد ميشه، كه البته قطعا فكر مزخرفيه 

بچه ها خواهش ميكنم دعوام نكنين و منو ببخشيد كه زياد حرف زدم،، واقعيت اينه كه اين حس منفي پنج روز قبل موعد منو خيي آزار ميده و آزار روحيش يه طرف  حتي كار دستم ميده، چون بيخيال ميشم و مراقبت نميكنم

...
سال۹۶برا من و هکسرم سال عالی پر پیشرفت و فراوانی بود ولی کلا امسال خیلی خیلی بد بود من وارد سیکل درم ...


سال 97 براتون بهتره چون تصمیم گرفتین تا نی نی رو بیارین...چون شجاعت میکرو رو پیدا کردی...چون انتقال منفی داشتی و بعدش تلاش برای برطرف کردن مشکلت داشتی و از همهههه مهمتر چون قراره توی 97 نی نی بچسبه به دلت

  
بچه ها ميتونم يه درد دل كنم؟؟؟؟ من يه مسئله اي دارم كه روم نشده به هيچ كس بگم ولي واقعا اينجا خيلي ...


محیا رفتارت طبیعیه...نگران نباش...معلومه که همه امون استرس میگیریم قبل جواب...طبیعیه...فکر منفی هم که صددرصد همه دارن...عزیزم بخواد بگیره به این چیزا نیس...مطئن باش.  .. و این که علائم نداشتن اصلا غیر عادی نیس و دنبالشون نباش...فقط خودتو الکی درگیر این چیزا نکن...جاش آهنگایی که دوس داریو گوش کن

  
لطفا جواب منو اگه کسی میدونه بده  خیلی نگرانم    

انا جون میشه راهنماییم کنی  روز 12انتقال خونریزی کردم تا وز 1روز پاک شدم دوباره خونریزی   چرا آخه بعد پانکچر طبیعی هست؟ 

سلام آنا جون شما که تا آخر بارداریتون انوکسان داشتید همه رو دور ناف زدید  ؟ من 30 تا زدم تقریبا 90 تای دیگه باید بزنم شکمم داره سفت میشه یعنی بازم میتونم دور نافم بزنم ؟ منظورم اینه شکمم سفت میشه نکنه سرسوزنها به کیسه آب یا به جنین آسیب برسونه؟

هرگز فراموش نکن که هر چه رخ دهد همواره در آغوش خدا هستی . . .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز