2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047141 بازدید | 684578 پست
والا نمیتونم نشورم چون وقتی چکه بریزه رو پام که خب نمیتونم بی تفاوت باشم تازه توالت فرنگی هم اگه ب ...

نه منظورم این نبود که شستن پا به اون آیتمها ربط داره! بخاطر اون کمردردام و استخوان دردام گفتم که رفع شده! وگرنه اون آیتما به التهابی که دارم ربط داره و پایین اومدنش فکرکنم به خاطره کاهش استرسم و ورزشی که میکردم باشه. آلرژی فقط به شیر دارم. حتی آلرژی فصلی هم ندارم. اما همسرم و پسرم آلرژی دارن و الانم درگیر آلرژی پسرم هستم و لوراتادین میدم بلکه خوب بشه!

🌷خدایا شکرت که دوباره حس مادر شدن رو به من عطا کردی❤🌷

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



یه خلاصه گزارش از نحوه و زمان بارداریت بده من جا  موندم از این خبر مهم    

عزیزم والا اواخر بهمن باید پریود میشدم یه روز قبل موعد رفتم برا چکاپ آندومتریوز و بازم سه دوره ویزان گرفتم.....

حتی عفونتم داشتم شیاف آنتی بیوتیک گرفتم.....

خلاصه منی که تا وقتی پریود نشم یه استامینوفن ساده هم نمیخوردم نمیدونم چرا این دفعه خنگ بازی در آوردم گفتم من که فردا پریود میشم پس ویزان رو زودتر شروع میکنم که یه ماهم بدون ویزان پریود نشم و عملا مثل این میمونه ۴ دوره ویزان خوردم.....

خلاصه دیگه ویزان شروع کردم......

شیافمم برا عفونت استفاده کردم......

خلاصه بیست روزی ویزان خوردم دیدم چند روزه خیلی حالت تهوع دارم.....

تعجبم کردم آخه با ویزان تهوع نداشتم.....

به همسرم گفتم نکنه باردارم کلی خندید.....

گفتم بی بی بخر بازم خندید خلاصه دید آروم نمیشم خرید.....

ده و نیم شب روز مادر بود.....

بی بی چک مثل پرینتر بدون وقفه دو خط انداخت.....

نمیدونستم بترسم یا شاد بشم......

ولی بیشتر ترسیدم.....

آخه کلی دارو خورده بودم.....

اومدم به شوشو گفتم گفت حتما خراب بوده....

دوباره اون یکیو زدم یه مارک دیگه بازم پرینتر شیطونه چاپ کرد......

حالا من تا صبح از استرس حالت تهوع گرفتم و فقط اشک میریختم و خودمو سرزنش میکردم.....

که چرا بیگدار به آب زدم و منتظر پری نموندم و ویزانارو شروع کردم....

فردا کله سحر روز جمعه با هزار مصیبت رفتیم آز دادیم بتا بالای صد هزار بود.....

خلاصه مامان شده بودم اما وحشتناک استرس داشتم.....

شنبه رفتم ویزیت و دکتر کلی ذوق زده شده بود.....

کلی بهم امید داد که اینایی که خودشون میان سرسختتر از این حرفان نگران نباش.....

بعدشم گفت.....

به به قلبشم که داره میزنه.....

خلاصه این شد شروع داستان مادرانگی پر از غافلگیری من....

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
همون ایمیل تو قسمت امضا؟


بله عزیزم همون ایمیله.....

کانال تلگرامم دارم که لینکشو میذارم.....

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
ممنون عزیزم. لاله خانم چ وقت هایی میان تو گروه؟

عزیزم معمولا هر روز میان شما پیغامتو بذار بیاد بخونه جوابتو میده.....

لاله جونم مثل من همه پیغامارو میخونه.....

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
انا جان میگما من این سینا فکت ها رو تو بازو بزنم یا توی ناف  کدوم عصرش بیشتره؟؟؟؟

عزیزم معمولا رو بازو هست اما بعضا طبق شرایط دور نافم تجویز میشه تو به این کار نداشته باش کدوم خوبه زنگ بزن از دکترت بپرس چون سابقه هایپری داری باید ببینی کدوم برا تو مناسبه.....

اگه بخواد جذب بیشتر باشه و مهار بیشتر اتفاق بیفته معمولا دور ناف تجویز میشه اما اگه بخواد کمتر بشه رو بازو.....

چون داروی تحریک تخمدانت کمه شاید همون رو بازو مد نظر دکترت بوده پس حتما زنگ بزن بپرس!!!!!

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
عزیزم والا اواخر بهمن باید پریود میشدم یه روز قبل موعد رفتم برا چکاپ آندومتریوز و بازم سه دوره ویزان ...


ببخشید انا جون مجبور شدی کلی برام تایپ کنی...ولی عجب داستان دلچسبی بود بارداریت....

اسمشو بذار خداداد اخه واقعا خداداده  

یه معجزه ی بی نقص شامل حالت شده...درسته اون روز استرس زیاد کشیدی ولی عوضش یهو با قلب نی نی مواجه شدی  اخ که چقدر میچسبه این جور بارداری های یهویی...دو خطه شدن یهویی بی بی  

دیگه سرم و هپارین نمیزنی؟استراحت نداری؟همه چیز خوبه و معمولیه؟

کاش میدیدمت یه ماچ گنده ازت میکردم.  ..بخدا از خوشحالی بال دراوردم

خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا.....!!

انا جون اخه منشیش جواب میده میگه بزن بازو

خود دکتر که اینقدر سرش شلوغه حرف نمیزنه

به اون یکی منشیش گفتم تو نافیه گفت اره

ولی اون یک منشیش میگه بزن بازو

قاطی کردم

میگم چون کمه خوبه واسه اثرش بزنم توی ناف؟؟؟

والا منم حساسم..... اما خوب چند روز اول چون معمولا تو رخت خواب بودم و هر از گاهی پامیشدم نیازی به م ...

آنا جون من در طول روز کلا روی کاناپه تو پذیرایی هستم موقع خواب شب هم طبق روال میرم روی تخت ...خب رو تخت میخوابیم ملحفه تشک نامرتب میشه دیگه منم هر روز باید کاملا صاف و صوفش کنم ولی امروز متوجه شدم ی کم فشار میاره چون دولا راست میشم و دور تخت میچرخم تا مرتبش کنم گفتم شاید ضرر داشته باشه بعد از انتقال

من پنجشنبه قراره ب امید خدا سومین انتقالم انجام بشه ک انشالله با توکل ب خدا و با دعای شما دوستان عزی ...


الان رفتم یه مرور کردم دیدم دومی منفی شدی  

انشالله ماه بعد میام و مثل الان که ذوق مرگم برات ذوق مرگ میشم....

منم خوبم..شکر خدا همه چیز ارومه

خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا.....!!
ببخشید انا جون مجبور شدی کلی برام تایپ کنی...ولی عجب داستان دلچسبی بود بارداریت.... اسمشو بذار خداد ...

عزیزم واقعا حال میده.....

آخه استرس بتا و قلب و..... ماهارو از پا در میاره من دیگه یه جا تجربش کردم.....

به خاطر ویزانا که پروژسترون دارن احتیاطا شیاف سیکلو داد روزی یکی.....

یه مدتم پرولوتون ۵۰۰ هر دوازده روز داده که من دو هفته یه بار میزنم.....

سلکسان ۴۰۰۰ هم که از همون روز سونوی قلب و اولین ویزیتم تجویز کرد چون ژن غلظت خونو دارم.....

پردنیزولون هم فکر کنم احتیاطا تجویز کرد اما انگاری لازم نبوده چون من بد جوری ذات الریه که از هفته ۹ دیگه کم کردم و با ایمونولوژ هم مشورت کردم گفت همون بهتر که کمش کردی و به مرور قطعش کن بعد عید دکتر زنانمم گفت آره بهتره قطعش کنی....

سرم دیگه نداشتم.....

به ایمونولوژم گفت نمیشه آز بدم گفت تو بارداری نمیشه تفسیر درست کرد پردم خوردی اصلا نمیشه.....

گفت به نظر میاد نیاز نبوده.....

به نظر خودمم چون بارداری یه ریستی میکنه بدنو تو این بارداری مشکل ایمنی نداشتم دیگه.....

خدا به بزرگی امید، ایمان و شکرگزاری داشته هاست که میبخشد. بابت تک تک داشته هایم بخصوص همسر بینظیر و پرنسس مامانیم و معجزه شیرینم سپاسگزارم.** turkana1378@gmail.com
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز