بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

آهان مرسی عزیزم

مرسی عزیزم

سلام به همگی 

با کمی تاخیر سال نو رو به همه دوستان گلم تبریک میگم ..ان شالله سال خوبی واسه همه مون باشه 

تبریک میگم به مامانای جدید والتماس دعای مخصوص  داریم ازشون !!

ان شالله همگی سال دیگه با وروجکامون سر سفره هفت سین بشینیم .....آمین یا رب العالمین !

بچه ها ، الان که من روز ۲۰ بعد انتقال هستم و بتا هم خپب رشد کرده ،،،یعنی جای جنین محکم نشده ؟ یعنی اگه من پشت ماشین دراز بکشم و یه راه ۸ ساعته برم بنظرتون اتفاقی میفته ؟ همه میگن نری بهتره ،،، ولی حوصلم سر رفته دیگه ،،، فکر کن تا بعد تعطیلات باید خونه باشم تا برم دکتر برا سونو قلب ..، یعنی واقعا اینهمه باید توو خونه بمونم و مراقب باشم ،همه اونایی که مثبت شدین توو خونه این ! جایی نمیرین ؟ سوار ماشین نمیشین ؟ من الان ۳ هفته هستش خونم ،،، شماها هم اینجوری هستین ؟ دیگه واقعا توو خونه حوصلم سر رفته ،،، بنظرتون چیکار کنم ؟

آنا جون و بقیه ی دوستان ی سوال داشتم.ذخیره تخمدان یکی از دوستام 0.76 هستش با این ذخیره تقریبا چند بار میشه پانکچر کرد؟اصلا ممکنه نشه پانکچر کرد؟

این همه سختی کشیدی و خرج کردید. چه اصراری دارید برید مسافرت . عزیزم برای شما حتی اگه لکه بینی هم نداشتی مسافرت خوب نبود. شما هر روز روزی ده بار هم این سوال را کنی جواب عوض نمیشه گلم. یه سرچ تو گوگل هم که بزنی میبینی که سقط در سه ماهه اول امکانش هست و باید مراقب بود. دیگه ماها که ریسکش بیشتره. واقعا فکر نکنم این قدر سخت باشه تو خونه موندن به خاطر این که آرزوی چند سالمون را ازش مراقبت کنیم. 

عزیزم بارداری با ای وی اف  فرق داره با بارداری های طبیعی....توی شهرتون برید بیرون بگردید....من بودم اصلا اصلا این کارو نمیکردم....این همه هزینه و سختی ارزش نداره واسه یه سفر...هشت ساعت خیلی طولانیه با این جاده های پر از چاله چوله....تورو خدا مواظب خودت باش....

ستاره جون .مبارکه

اوی اف کردی؟

میشه بگی کجا

عزیزم فکر نکنم همینجوری بتونیم بگیم میشه یا نمیشه . من خودم ذخیرم 0.4 هست و تو سیکل میکرو هستم متاسفانه با اون همه امپول روز نه پری فقط دو تا فولیکول داشتم که دکتر گفت ریزه و شاید سیکلت کنسل بشه فعلا دز داروهام رو تغییر داد و دوشنبه باید دوباره برم سونو . از همتون التماس دعا دارم دوستای گلم . تا حالا فکر میکردم بعد انتقال نگرانی ادم شروع میشه که جواب مثبت یا منفیه ولی مال من از همین الان شروع شده که جنینی دارم یا نه که بخوان انتقال بدن . ان شاءالله دوست شما بدنش بهتر به داروها جواب بده . خدا هر غیرممکنی رو میتونه ممکن کنه

الهی شما هم بزودی نتیجه ی مطلوب بگیری و دلت شاد شه.ای خواهر من دقیقا از روزی که بتام + شد استرس و نگرانی کشیدم تا لحظه ای که سقط شد

ممنون گلم . ان شاءالله به زودی دوباره خبر مثبت شدن و بعدشم تولد نی نیت رو بدی . خدا خیلی بزرگه به خودش توکل کن

الهی آمین

سلام مسافرت رو نمیدونیم ولی تواین دوروزه هم مهمونی رفتم هم خرید

من لکه بینی نداشتم ولی سوار ماشین شدمو بیرون رفتم به همه گفتم مبل جابه جا کردم کمرم درد میکنه دکتر گفته پله بالا پایین نکنم 

خونه کسایی رفتم که آسانسور داشتن هم عید دیدنی خوبی بود هم حوصلم توخونه سرنرفت 

۱۴ فروردین وقت سونو قلب دارم الان هیچ علائمی هم ندارم 

حتی جرات نمیکنم بیبی چک بزنم از لحظه انتقال نی نیهامو سپردم به خداا به خاطر همین استرس ندارم 

سلام به همه دوستان عزيز ، عزيزم من كه توي اين ٩ ماه بارداري تقريبا هيچ جا نرفتم ، واقعا من بارداري سختي نداشتم خدا رو شكر ولي خيلي خيلي احتياط كردم ، يعني به غير از هفته ٣٠ به بعد كه فشارم كمي رفت بالا كه تازه اون هم خدا رو شكر نه ورم داشتم و نه هيچ مشكل ديگه اي نه دردي داشتم نه لكه بيني و نه هيچ چيز ديگه . ولي با همه اينها به غير از چند جاي نزديك اون هم بعد از پايان ٣ ماه هيچ جا نرفتم ، حتي ما خونمون كرج هست و خونه مادر شوهرم اينا تهران و من فقط يك بار رفتم خونشون و راه تهران تا كرج اذيتم كرد و ديگه اونجا هم نرفتم ، براي من كه شاغل هم بودم و كلا اهل بيرون رفتن سخت بود ، حتي من توي سال ٢ الي ٣ بار حتما مسافرت ميرفتم ولي همه اين سختيها ارزش داشتن دخترم و اين روزهاي شيرين رو داشت ، باز هم هر سختي باشه براي داشتن فرزند دوم تحمل ميكنم ، شما هم يه كمي تحمل كني معجزه خدا مياد توي خونتون و زندگيتون اونقدر شيرين و شيرين تر ميشه كه وصف ناپذيره واقعا . اين روزهاي قشنگ و شيرين رو براي همه دوستان گلم از ته ته دلم آرزو ميكنم .