2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047141 بازدید | 684579 پست

سلام عزیزم..خوبید عزیزانم؟؟ 

رفتم آزمایش خون دادم بتا ۲۷۵ بود روز سیزدهم انتقالم هستم..گفت دکترم که دوهفته دیگه برمم سونوووو.برام دعا کنیدد همه چیز خوب پیش برره..

خداجونم ممنونم که من و عشقم مادر و پدر شدیم..هزاران بارر شکرت🙏از نی نی مون محاافظت کن خدای مهربوونم🙏💕
سلام عزیزم..خوبید عزیزانم؟؟  رفتم آزمایش خون دادم بتا ۲۷۵ بود روز سیزدهم انتقالم هستم..گفت دکت ...


تبریک عزیزم..الهی شکر...  

چقدر خوبه که جمعیت منتظرای این گروه هی داره کم میشه....

خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا.....!!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



آنا، سمین ، دریا دل و زیبای عزیزم قربونتون برم .خدا رو شکر که شماها رو دارم چون تنها کسایی هستید که ...

ندا جون فدای دلت، واقعا ناراحت شدم، میفهمم چی میگی، هممون یه مشکلاتی داریم، منم تنها هستم، تو غربت ، هیچکسی رو ندارم، هیچکس، جز خدا و بعد همسرم، مادر هم ندارم، پدرم و برادرم هم ایران هستن، تا دلت بخواد تو زندگی آسفالت شدم ، منم مثل خودت عادت کردم مستقل باشم ، کاری نمیشه کرد ، عزیزم همه ماها درکت میکنیم، الانم ناراحتی ، من خودم اینهمه تلاش کردم کلا سیکلم منفجر شد، نمیدونم چندمین پانکچرت بود ، ولی بازم امیدتو از دست نده، بالاخره خدا جواب صبر و تحمل مارو خواهد داد، فکر سن رو هم نکن، هممون تو یه مایه هستیم،واسه هزینه هم حق داری، ولی ببین برای مادرشدن بهترین حس دنیا خرج کردی، ارزش داشته عزیزم.

مرسی عشقای من

من حالا نه به باره نه به دار

مربا به درست کرد اگه یه روز انتقال انجام  دادم بخورم.بعد توش شیره انگور ریختم.خولم به خدا  

من ریخته ام در رگ تو شیره ی جان/هی چرخ بزن در من و دل را بتکان/این هم نفسی چه حس و حالی دارد/در پیکر من دو قلب دارد ضربان

بچه ها من یه چیزی میخوام براتون تعریف کنم، تجربه شخصی خودمه، هر وقت ناراحت میشم این موضوع میاد تو ذهنم و باعث میشه از خودم خجالت بکشم،البته ناگفته نماند که راه سختی داریم و افسرده شدن و ناامیدی طبیعیه فقط نباید بزاریم تو دلمون بمونه.

اون زمان که مامانم بیمارستان بود، اون قسمت بخش زنان جیگر آدم کباب میشد، یه دختر ۱۸ ساله و یه دختر ۲۳ ساله بودن ، تومور داشتن و فکر کنین تمام رحم و تخمدانشونو درآورده بودن، از همه اینا بدتر که اون ۱۸ ساله خب بکارت داشت، دکتر از پزشک قانونی اجازه گرفت چون باید معاینه داخلی میشد من این موضوع که یادم میفته باورتون شاید نشه هنوزم گریه ام میگیره برای اون دختر ،حتی نتونست چیزی رو که میتونست براش بهترین شب زندگیش باشه اینجور تجربه کنه، بعد چه امیدی داشت اون طفل معصوم ، بچه ها ببخشید اینارو تعریف کردم ،تو ناامیدی ادم فقط خودشو میبینه، ولی گفتم بگم که ماها خوشبختیم، ایشالله بچه دار هم میشیم، همه چیز درست میشه، تلاش کنین، بررسی کنین ولی ناامید نشین، چیزایی تو بخش دیدم که واقعا ...

بازم شروع میکنیم، ما تن سالم داریم، ازدواج کردیم، خونه زندگی خودمونوداریم، همسرای خوبی داریم، رحم داریم،تخممدان داریم 😅😅😅 ،خداروشکر، عیب نداره ،شکست خوردیم از اول، آستین رو میزنیم بالا و میگیم خدایا به امید تو از اول شروع میکنم.

بوس برای تک تک شما مامانی خوشگل 😘😘😘😘❤❤❤❤❤

الهی خدا به هممون ببخشه فرزندی سالم وصالح

آنا جونم بار اول بعد از پانکچر گفتن یه پولیپ داری .بعد دکتر عارفی هیستروسکوپی کرد و پولیپ رو برداشت و برام خراش رحم داد یکماه بعدش انتقال دادم منفی شد.

بعد برام ازمایش سی دی مارکر یا ایمنی رو نوشت که گفتن دوتا از سی دی بالا هست اینار برام سرم ای وی ای جی نوشت و خراش داد با پریدنیزولون اما بازم نشد . بعد من سال 95 رفتم دکتر طب سنتی برای ناباروی که گفت باید چیزای گرم و تر بخوری الان یکساله فقط گرمیجات می خورم چایی نمی خورم .ارده شیره . گوشت گوسفند می خورم اصلا کاهو و خیار گوجه و میوه های سرد نخوردم . دوباره مهر ماه رفتم برای انتقال که گفت باید لنفوسیت کنی لنفوسیت کردم دو روز بعدش انتقال دادم یه امپولم به بازوم موقع انتقال زدن قرص پریدنیزولون هم داشتم. بازم نشد

یا امام رضا
خانومای گل تو رو خدا جواب منو بدین برای عمل فیبروم برای اینکه رحمم و برندارن یه وقت دکتر معصومه یونس ...

عزیزم چرا رحمتو بردارن؟! ببین با توجه به جایگاه فیبروم بهش دست میزنن، خیلی اوقات فیبروم یه جایی قرار داره که کلا بهش دست نمیزنن، معمولا زمانیکه مانع بارداری باشه و یا اذیت کنه برش میدارن، قبل از جراحی حتما کاملا با پزشکت این مورد رو صحبت کن، بعد ببین کجای رحمت هستش، گفتم خیلی اوقات دست بهش نمیزنن، چون ممکن صدمه بزنه برداشتنش، اون برگه هم که میدن امضا کنی کامل بخون.

آنا، سمین ، دریا دل و زیبای عزیزم قربونتون برم .خدا رو شکر که شماها رو دارم چون تنها کسایی هستید که ...


ندای عزیزم مهم نیست کسی رو نداری چون تو خداروداری .بالاتر و برتر ازهر کس.نگران نباش حتما هنوز موقعیتش نرسیده مطمئن باش خدا بزودی شادت میکنه تموم روزای سخت و تلخ گذشته فراموشت میشه با ی لبخند نینیت .خدا بزرگه حتما دستمونو میگیره

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
خانومای گل تو رو خدا جواب منو بدین برای عمل فیبروم برای اینکه رحمم و برندارن یه وقت دکتر معصومه یونس ...


دکتر یونسی رو میشناسم پیشش ای یو ای داشتم...ولی درباره فیبروم و کارشون چیزی نمیدونم...شرمنده

دوستان هر کدوم بدونن مطممئن باش جواب میدن

خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا.....!!
سلام عزیزم..خوبید عزیزانم؟؟  رفتم آزمایش خون دادم بتا ۲۷۵ بود روز سیزدهم انتقالم هستم..گفت دکت ...


مبارکت باشه خواهری انشالله نینیتو صحیح و سالم بغل بگیری .مرسی از خبر بتات شاد شدیم

رَبِّ لا تَذَرْنی‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ        به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت غم هم میگذرد....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز