وای اناجون زنگ ززدم ابن سینا میگه باید دکترت بگه که بیای مشاوره چون الکی فقط هزینه میکنی منم سوتی دادم گفتم دکترم نگفته چکار کنم گفت برو دکترت نیاز بود بیا یا برو پیش جنین شناست😰
سلام بچه ها من یه حال خیلی بدیام یه لحظه خوبم بعدش میزنم زیره گریه،داغونه داغونم،ایمانم صفره صفره،اعصاب هیچیوندارم،حتی تو تلوزیونم میبینم کسی بچه داره میزنم زیره گریه،کلی نذرو نیازکرده بودم،شوهرمومیبینم میخام بمیرم،طفلک همش میخاد منو شادکنه،اماخودش داغونترازمنه،آخه چراااااا؟مگ چ گناهی کردیم ک باید یه همچین تاوانی بدیم؟من ک واقعا دلم میخادبمیرم،چراخدامارو نمیبینه؟اون همه وقتو هزینه و دردو بدبختی آخرشم هیییییچ،بچه هاکمکم کنید عقلمودارم از دست میدم،تحملشوندارم
منا جون فاکتورای خون و انعقادین..... البته فاکتورای روتین و معمولیش که هزینشونم بالا نیست..... حوریه جون عزیزم خوب دوباره تماس بگیر بگو دکترت گفته..... اونجام رفتی اگه برگه درخواست مشاوره خواست بگو نیاوردی و..... خلاصه خیلی سخت نگیر.....
مگ از خدا آرزوی چیزه خلافیو داریم؟مگ میخایم جنایت کنیم؟این حقمونه ک بخایم ماملن باباشیم،من ک هیچ حکمتی نمیبینم،آخه بچه خواستن گناهههههههه
رها جون چند روز اول این حالتها طبیعین فقط حواست باشه نیفتی تو دامش..... عزیزم به عنوان کسی که دو بار تجربه تلخ منفیو چشیدم میدونم چی میگی...... خصوصا برا من دومیش تو عید بود..... همه فکر میکردن ما رفتیم مسافرت و کلی کیفمون کوکه دریغ از اینکه خون گریه میکردیم..... فکر کن عیدت رو تو خونه حبس بشی..... جالبه من دو سال پشت سر هم عید تو خونه زندانی بودم.... یکی برا منفی یکی برا استراحت مطلق..... پس فراموش نکن خدا کنارمونه و فقط زمان لازمه!!!!! من خودم شخصا اون دو باری که منفی شدم با اینکه امیدوار بودم اما بازم تجربه این روزا برام مثل خواب و رویا بود...... اما میبینی که خواب نیست و واقعیته..... پس صبوری کن و دنبال درمانت باش مطمئن باش جواب میگیری!!!!!
شماهاچجوری طاقت دارین؟چجوری چندبار رفتینو منفی شدنو تجربه کردین باز ب زندگی عادی برگشتین،بخدامن ک نمیتونم،خیلییییی دوسشون داشتم هرسه تاشونو
رها جون عزیزم خواستنمون مشکلی نداره که.....
فقط این وسط یه سری از تیکه های پازل سر جاش نیست و باید بگردیم جاشو پیدا کنیم.....
مثلا من خودم بعد دوبار منفی فهمیدم مشکل ایمنی و انعقادی و آندومتریوز شدید دارم.....
فکر کن خدا خیلی دوسم داشته با وجود این همه مانع مامان نشدم چون مطمئنا تهش یه سقط تلخ و دردناک یا حتی بدتر از اون در انتظارم بود.....
به این میگن حکمت!!!!!!
عزیزم نمیدونم وقتی قضیه اون مادریو که با مشکل انعقادی باردار شده بودو تعریف کردم بودی یا نه......
الان برات تعریف میکنم تا بدونی حکمت یعنی چی!!!!
فقط این وسط یه سری از تیکه های پازل سر جاش نیست و باید بگردیم جاشو پیدا کنیم.....
مثلا من خودم بعد دوبار منفی فهمیدم مشکل ایمنی و انعقادی و آندومتریوز شدید دارم.....
فکر کن خدا خیلی دوسم داشته با وجود این همه مانع مامان نشدم چون مطمئنا تهش یه سقط تلخ و دردناک یا حتی بدتر از اون در انتظارم بود.....
به این میگن حکمت!!!!!!
عزیزم نمیدونم وقتی قضیه اون مادریو که با مشکل انعقادی باردار شده بودو تعریف کردم بودی یا نه......
الان برات تعریف میکنم تا بدونی حکمت یعنی چی!!!!
خدامنودوس ندارههههه،منونمیبینههههه،اصلا انگیزش از بدنیاآوردن من چ بودههههه،هااااان،زجر دادنم،باباموازم گرف،حالاهم بچه هامووووو،کاش بکشتمو عمرمم بگیره راحت شم
رها جون یه خانومه طبیعی باردار میشه اونم دو قلو.....
تو شش ماهگی یهویی سکته میکنه و بچه هاشو از دست میده و یه بیست روزی هم تو بیمارستان بوده تا اینکه لطف خدا شامل حالش میشه و نجات پیدا میکنه.....
بعدا معلوم میشه مشکل انعقادی داشته و الکی الکی داشته جونشو از دست میداده!!!!!
برا دفعه بعد براش تو بارداری سلکسان تجویز میشه و ایندفعه به سلامتی به دنیا میاوردش.....
باورت میشه من بعضی وقتا میگم شکر که همسرمم مشکل داشته وگرنه احتمال طبیعی باردار شدنم بوده و فکرشو بکن چند بار باید سقط میکردم تا بفهمیم مشکلمون چیه!!!!
باز چند تا منفی از چند تا سقط دردش کمتره!!!!!
تو شش ماهگی یهویی سکته میکنه و بچه هاشو از دست میده و یه بیست روزی هم تو بیمارستان بوده تا اینکه لطف خدا شامل حالش میشه و نجات پیدا میکنه.....
بعدا معلوم میشه مشکل انعقادی داشته و الکی الکی داشته جونشو از دست میداده!!!!!
برا دفعه بعد براش تو بارداری سلکسان تجویز میشه و ایندفعه به سلامتی به دنیا میاوردش.....
باورت میشه من بعضی وقتا میگم شکر که همسرمم مشکل داشته وگرنه احتمال طبیعی باردار شدنم بوده و فکرشو بکن چند بار باید سقط میکردم تا بفهمیم مشکلمون چیه!!!!
باز چند تا منفی از چند تا سقط دردش کمتره!!!!!
آناخیلیییییی حالم بده دارم گریه میکنمومینویسم،غیراینجاهیچکسوندارم بتونم بحرفم،خیلی طول کشید پولشوجورکردیم،همه چ ب باد رف،آناااادعاکن بمیرم
راس میگیییی سقط خیلی بدترهههه،اماخب چ میشد عین آدم هروقت اراده میکردیم بچه دارمیشدیم،بدون دردو بدبختی و بدون سقط و هر چیزه بده دیگه ای
رها جون عزیزم گریه کن تا سبک شی.....
عزیزم باورت میشه من اولین بار که میکرو شدم به زور پولش جور شد....
باورت میشه وام گرفتیم.....
بعد یه مقدار از هزینه اولی برگشت عوضش چون سقف سالیانه بیمه تموم شده بود مجبور شدم دومیو که گرونترم بود آزاد جور کنم.....
باورت میشه خودمم نفهمیدم چه جوری جور شد.....
ما پول اولیم نداشتیم چه برسه دومی و سومی.....
اما عزیزم اگه خدا بخواد جورش میکنه.....
پس فکرتو درگیر این چیزا نکن.....
میدونم الان هیچی آرومت نمیکنه اما مطمئن باش یه روزی به تک تک حرفات و فکرایی که کردی میخندی.....
بذار اون لگدای جانانه رو که نوش جون کردی به این روزات میخندی!!!!!
بهت قول میدم!!!!!
عزیزم باورت میشه من اولین بار که میکرو شدم به زور پولش جور شد....
باورت میشه وام گرفتیم.....
بعد یه مقدار از هزینه اولی برگشت عوضش چون سقف سالیانه بیمه تموم شده بود مجبور شدم دومیو که گرونترم بود آزاد جور کنم.....
باورت میشه خودمم نفهمیدم چه جوری جور شد.....
ما پول اولیم نداشتیم چه برسه دومی و سومی.....
اما عزیزم اگه خدا بخواد جورش میکنه.....
پس فکرتو درگیر این چیزا نکن.....
میدونم الان هیچی آرومت نمیکنه اما مطمئن باش یه روزی به تک تک حرفات و فکرایی که کردی میخندی.....
بذار اون لگدای جانانه رو که نوش جون کردی به این روزات میخندی!!!!!
بهت قول میدم!!!!!
آنا من همدان میکرو کردم،تو کجاانجام دادی؟بنظرت بیام اونجا دفه بعد؟اینجا ک دکترا اوسگولن،اصلا هیچی سرشون نمیشه،اون همه هزینه کردیم،حداقل دفه بعدی یه جای خوبو مطمین بیام
رها جون من بار اولو ابن سینا بودم.....
بار دوم و سوم رو بیمارستان آبان تهران با خانوم دکتر طرازی....
بار دوم و سوم رو بیمارستان آبان تهران با خانوم دکتر طرازی....
اخ که چقدر سوال میکنم.پس بگم دکترم گفته .بعدش بگم برگه مشاوره ندارم.اونوقت قبولم میکنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز