منتظرجان 4تا جنین انتقال دادن.قراربود3تا انتقال بدن نمیدونم چرا4تا انتقال دادن 2تا گریدbو2تاگریدc
آنا منم دعواکن اصلا دل تودلم نیست.همش دنبال علایمم!ازهمون وقت انتقال که اومدم خونه دنبال علایمم.آخه دفعه قبل که منفی شدم علامتی نداشتم
آنا همش توکل به خدامیکنم.میدونم بعضی هاهم که مثبت شدن اصلا علامت نداشتن! همش خوشحالم که هنوز روزهای اولم ومیتونم زیاد دعاکنم تابگیره!از روزهای آخر وحشت دارم..... نمیدونم روزقیامت که میخوان پرونده اعمالم ر بدن چه استرسی خواهم داشت.به نظرم توصحنه قیامت چند باربمیرم وزنده شم
آنا جون واقعاً خوش به حالت که به این حد آرامش داری . متاسفانه من هم عجولم هم استرسم زیاده البته اینم به خاطر اتفاقایی که تویه 5 سال واسم افتاد ولی این که با تمام ذهن مشغولیات می تونی به این حد آروم باشه جای تحسین داره
سهیلا جون کی انتقال داشتی؟
سما 1مهرساعت12ظهر(چهارشنبه)
بچه ها من دارم ساعت 10:30 میرم واسه پانکچر برام دعا کنید انا جون تاپیکت خییییلی مفیده ممنون بابت زحماتت من میام این سایت فقط به خاطر این تاپیک اولین بارمه میخام میکروشم همسرم مشکلی نداره ولی خودم لوله سمت راستم بستست و تخمک گذاری ضعیف اخرین سونو که داشتم گفت حدود 8 تا تخمک داری با سایز 16 17 18 19 و....
انتقال درد داره؟ دردش مثله ای یو ای هست؟
سلام به آنا جون و همه دوستای گلم، به همه دوستایی که مامان شدن تبریک میگم آنا جون من بعد از منفی شدن انتقال دومم دیگه امیدی نداشتم که بتونم بچه خودمو داشته باشم اما خواست خدا چیز دیگه ای بود و من این ماه با معجزه خدا سورپرایز شدم! الان نزدیک به پنج هفتمه و امروز بخاطر بالا بودن بتام دکتر تونست ساک حاملگی رو ببینه، ازمایشم با بتای 2420 نو روز 5 تاخیر پری مثبت شد، ایشالا صدای قلبش رو هم 3 هفته دیگه بشنوم اون لحظه خوشحالیم برای همتون از ته دل دعا کردم ایشالا قسمت تک تک تون بشه
ماریاناتبریک میگم منم انتقال دومم هست وامیدی ندارم.علایم داشتی ؟؟؟میتونی برامون ازعلایمت بگی؟؟/
ممنون سهیلا چون ایشالا این سری مامانی، من تو دومین پری بعد از منغی شدن باردار شدم و پریودم. بخاطر داروهای انتقال بهم ریخته بود اما از روز اقدام تا همین الان حس پریودی دارم و حتی جوشهای ریز پریودی رو هم داشتم و دارم ، علایمم با پریودی هیچ تفاوتی نداشت فقط دو سه روز قبل آز خیلی کم سرگیجه و خستگی داشتم
خدای من متشکرم ماریانا من تازه متوجه شدم که شما الآن طبیعی باردارشدی.....خدایابیکران شکرت
شیرین جان انتقال اصلا درد نداره!!!اصلامتوجه نمیشی کی انتقال دادن وتموم شد !!!یک ثانیه ای انتقال میدن!!!حیف اون یک میلیون تومنی که بر انتقال جنین فریز میگیرن !!!اصلا کار خاصی انجام نمیدن که....
سهیلا جون ایشالا به زودی مامان میشی، اون لحظه که جواب مثبت آزت رو دیدی میشه بهترین لحظه زندگیت، من که هنوز باورم نمیشه همش میرم برگه جواب رو نگاه میکنم و چشام پر از اشک میشه از ته قلبم برای همتون این لحظه بزرگ معجزه رو آرزو میکنم
سهیلا جون عزیزم میدونم خیلی سخته زحمت بکشی و تهش نتیجه نگیری اما کافیه اینجوری به قضیه نگاه کنی که خیلیا حتی تا این حدی که انتقال جنین اتفاق میفته و دو هفته ای دارن مادر شدن رو با تمام وجود تجربه میکنن رو هم ازش محرومن.... من تنها چیزی که از دو بار انتقالم تو ذهنم مونده تجربه دو هفته مادر بودنه! درسته بعد منفی شدن خیلی ناراحت شدم اما شیرینی او دو هفته هنوز تو دهنمه! از خدا میخوام برا تک تکمون این دو هفته رو انقدر طولانی کنه که تولد نوه هامونم ببینیم!!!!! سهیلا جون عزیزم وقتی دفعات قبل میگی علایم نداشتی یعنی اینکه بدنت در مقابل پروژسترونا عکس العمل خاصی نداشته! پ عزیز دلم واقعا صادقانه میگم علایم بارداری تقریبا تا 6 هفته خودش رو نشون نمیده و اولین علامت بارداری همون بتای بالاست که با آز معلوم میشه! اون علایمی که قبل بتا هستن همه شون مال پروژسترونان! مگه کسایی که طبیعی مامان میشن اولین علامت بارداریشون تاخیر پریود و بالا رفتن بتا نیست؟؟؟؟ پس سعی کن الکی خودت رو با این علایم داشتن و نداشتن آزار ندی!!!!! پس ایشالله ته این دو هفته خبر مادر شدنت رو بدی کلی برات شادی کنیم!!!!! سما جون منم استرس و دلشوره انتظار رو دارم اما تا حد امکان سعی میکنم کنترلش کنم چون هیچ اثر مثبتی این استرسا برام نداره! وقتی هیچ منفعتی نداره پس چرا ضررش رو به جون بخرم؟؟؟؟ من به جای اینکه انرژیم رو با استرس تحلیل بدم سعی می کنم دنبال راهکار باشم که احتمال مثبت شدن رو بیشتر کنم! مثلا من دومین میکرو منفیم فروردین ۹۴ رقم خورد اما خوب از اون زمان تا الان کارای زیادی کردم! فهمیدم.... - ژن غلظت خون دارم - ایمنیم بالاست - آز دی اف آی همسرم تو مرز بحرانی قرار داره - آندومتریوز دارم و قراره به خاطرش لاپرا بشم - در کنار لاپرا هیسترو هم خواهم شد که رحمم هم بررسی بشه! پس میبینی دارم سعی می کنم همه موانع ممکن رو از سر راه بردارم! در حالی که اگه انرژی و وقتم رو با غصه خوردن هدر میدادم الان این همه جلو نرفته بودم! وگرنه منم سنگ نیستم و خیلی وقتا بوده نا خوداگاه گریم گرفته... منم بعضی وقتا از انتظار خسته شدم.... منم وقتی یه بچه میبینم دلم ضعف میره و گاهی چشام پر اشک میشه! اما دوای دردم فقط تلاشه و توکل!!!! شیرین جون ایشالله پانکچر پر بار و پر از تخمک عالی داشته باشی.... خوشحالم که اینجا رو دوست داری.... اینجا خونه خودته و ایشالله به زودی خبر مادر شدنت رو بهمون بدی! شیرین جون نه عزیزم درد نداره! دردش در حد به معاینه ساده هست! وای ماریانا جون خدا شاهده به فکرت بودم و شکر خدا که خدا بعد منفی اینجوری سورپرایزت کرد! خدایا شکرت بابت معجزاتی که شامل این دلای منتظر میکنی.... ایشالله عزیزم همه زندگیت پر از شادی و سورپرایزای شیرین باشه!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز