2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047166 بازدید | 684580 پست
آزاده هستم: واقعا همینطوره که میگی... تازه اللن میفهمم چه جاده ى طولو درازی درپیش دارم که قبلش فک میکردم فقط با یه بیبی چک مثبت همه چی حله..... اما الان میبینم هر ماه که بگذره هزارتا سونو و آزمایشو غربالگری هست که تا جواب هرکدوم بیاد آدم میمیره و زنده میشه.... البته این چیزا واسه ماهایی که به سختی حامله شدیم انقد مهمه وگنه اونایی که مشکل ندارن خیلی راحت برخورد میکنن... من حتی به مدرسه رفتن بچم فک میکنم و اینکه نکنه تو راه تصادف کنه وووووو رسما خل شدم 😀
همه هیچ‌اند اگر یار موافق باشد... :)

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

زهرایی عزیزم درسته اون چیزی شما هم میگی ولی من اینو نگفتم که کسی رو نا امید کنم فقط میخوام بگم که با یه روحیه عالی ویه صبری که تا به حال تا این سن تجربه نکردیم وکلا با یه حال وروحیه ای که متصل به خدا باشه قدم بزاریم تو این سیکل ها که اگر یه زمانی مشکلی برامون پیش اومد واقعاً حضور خدا رو در کنار خودمون حس کنیم ممنون
اگه وجود خدا باورت بشه اون موقع خدا یه نقطه میزاره زیر باورت ومیشه یاورت
سلام دوستان تبریک میگم ب همه اونایی که از مثبته ب امید خدا بقیه هم ب همین نتیجه برسین و شادی گروه مضاعف شه امین من امروز روز دوم پری بود رفتم سونو دکتر گفت همه چیز خوبه این ماه انتقال داری بعد که فهمید اولین پری بعد پانکچر گفت ی ماه ب رحمت استراحت بدی بهتره منم قبول کردم حالا ال دی داد و امپول گفت پری بعدت بیا
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ. خدا رو قسم میدم ب باب الحواحج شمس و شموس اقا علی بن مویی الرضا دامن همه انایی که چشم انتظار اولاد سالم و صالح سبز شه و ب منم ی نظر بندارن
سوگلی جان من از پاکتی ها ی یک لیتری گرفتم ایرانی نداشت مال کشور مالزی بود پاکتی دوازده تومن به من داد. مثل شیر می مونه با طعمها و رنگ های متفاوت تو بعضی سوپرمارکت ها هست. منم اولین باره که استفاده می کنم. طعم توت فرنگیشو گرفتم. طعمش بد نبود قابل تحمله. روزی یک لیوان مصرف می کنم.
سلام به همه دوستان دیروز 94/6/9 اومدم تهران و عمل هیستروسکوپی و خراش رو طرازی برام ساعت 9/5انجام دادولی خیلی بد به هوش اومدم ساعت1/5 بودش. تو هیسترو هیچ مشکل رحمی نداشتم و فقط خراش انجام شد هزینه عمل هم 1218000تومان شدش و چون موردی نداشتم اضافه چیزی نگرفتن. عملش هم خوب بود چیزی نفهمیدم بعدش فقط یه ذره حس پری مانند بهت دست میده همین قبل عمل با طرازی حرفیدم گفتم دفعه 5 هست تورو خدا هر چی لازمه انجام بده قرار شد ای دفعه جنینارو هیجینگ کنن... پردنیزلون روزی 2تا کلسیکر1 اسید فولیک 1 و ازیتروماسین هم هر 24 ساعت برام شروع کرد و گفتم امپول دیفرلین می خوام گفت نه تو سیکلت لازم نیس و بعدش قرار شد روز 2-3 پری برم واسه سونو اینا
سلام شب همگی بخیر


آنا جون من امروز صبح رفتم آزمایشگاه انتقال خون تا 4 آزمایشی که دکتر عارفی برام نوشته بودو انجام بدم که مسئولش گف اینارو نداریم بعد با قسمت ژنتیک صحبت کردم گف از آزهای تخصصی بارداری فقط کاریوتایپ رو داریم که قبلنم گفتم حدود 107 تومنه و 30 الی 45 روز جواب میدن.
بعد مسئول پذیرش نسخه آزمایش تیتر IGA رو دید که طرازی واسم نوشته بود گف اینو داریم یادت باشه گفتم تو نیلو با تامین حدود 23000 تومنه ولی تو انتقال خون حدود 2700 (دو هزارو هفتصدتومن) شد که برا جالب بود.

انتقال خون خیلی آزمایشگاه تمیز و مرتبه و بنظرم جای خوبی اومد حیف که باقی آزهارو نداشت.

یکی از ازهای عارفی رو نیلو نداره و خودشم اصرار داره همه برن بهار ولی بنظرم بعضی از آزمایشات رو بهار گرانتر حساب میکنه حتی با تامین اجتماعی.
کل آزمایشات دانرم رو تو نیلو با تامین حدود 420 دادم در حالیکه بهار حدود 550 با بیمه بهم قیمت داد.
ولی آز شکست دی ان آ یا همون dfi رو تو بهار کلا 125 قیمت داد.
احتمالا بهار نرم و شاید برم دانش و یا آزمایشگاه مرکزی توی پارک وی که قبلا روبروی پارک ساعی بود. مسؤول بیمه تکمیلیمون گف اینا با ما قرارداد دارن و طبق تعرفه کسر میکنن
سلام خورشید جان انشالله که حالت خوب باشه و حسابی جای نینیهاتو بازو دنج و محکم کرده باشی. عزیز شما با بیمه اینکار رو کردی؟؟؟ یعنی اول هیسترو شدی بعد دیدن کار خاصی رحمت نیاز نداره فقط خراش دادن؟؟؟ منم حدود ده الی دوازده روز دیگه نیاز به خراش دارم اما شنیدم طرازی با بیمه کار نمیکنه و باید پولو همون اول ی جا داد درسته؟؟؟ و اینکه صندوق آبان قیمت خراش رو حدود 1900 قیمت داد دو روز پیش چطور از شما کمتر گرفتن (البته خوشحال شدم گفتی و خدارو شکر) و اینکه چند روز قبل از پری بعدیت اینکار و انجام دادی؟؟؟ از ته دل برات دعا میکنم حداقل بخاطر دلهای شکسته مادرامون طعم مادرشدن رو اینبار بچشی عزیزم.
مامان لونا60 سلام به همه مامانای سخت کوش و فداکار هم اونایی که مامان شدن هم اونایی که الهی میخوان مامان بشن ، ناز بشن الهی ماجرا از این قراره ...... ازدی ماه تصمیم گرفتیم برای بچه دارشدنمون اقدام کنیم بالاخره بعد از چهار سال فاصله انداختن با دو میکروی قبلی و یکبار انتقال فریزی ناموفق و دوازده سال ناباروری از دی ماه که رفتم مطب اقصی قرصهای متفورمین و اسیدفولیک رو شروع کردم اما خدا نخواست انجام شه خیلی بی سابقه پریودم عقب افتاد و مشکلی برام پیش اومد و اقصی رفت خارج که دیگه دستمون بهش نرسههههههههههه این از قبل از عید کلی توت فرنگی و جوونه گندم و بادوم زمینی خام و به خوردم اونموقع گذشت تا اردیبهشت که شادوشنگول رفتم تا دوباره اقدام کنم بعد از دو تومن هزینه کردن واسه آمپول و دارو و همه آمپولها رو سر وقت زدن ، روز تشکیل پرونده بهم گفتند آمپول اویترلتو زدی ساعت ده شب منم تازه یادم افتاد نزدم و در کمال تعجب و ناباوری سیکل اردیبهشتم هم کنسل شد اما قرصهام همچنان ادامه داشت روزی سه تا متفورمین و یک اسید فولیک 500میلی و همچنان خوردن توت فرنگی و جوونه گندم ..................................................................................................................................... سیکل آی وی اف مرداد ماه پری :31 تیر تغذیه: عسل و دارچین و جوونه گندم و روزی سه چهارتا خرما و گردو و کنجد ( روز قبل از عملم یه پاتیل کنجد خوردم ) شروع آمپولها:سوم مرداد داروها: گنالف 150 واحد زیر جلد بین ساعت 6 تا 7 ستروتاید از روز پنجم بین 6 تا 7 زیر جلد +گنالف همون 150 واحد همچنان متفورمین 3 تا و اسیدفولیک 500 یک عدد رو ادامه دادم روز دهم رفتم سونو داروهامو قطع کردم چهارشنبه پنجشنبه ساعت ده شب آمپول اویترلمو زدم که تخمکهای بارورشده رو آزاد میکرد برای عمل و تخمک کشی شب قبل از عمل غسل طهارت و..... کردم شنبه صبح عمل پانکچر داشتم نفهمیدم چندتا تخمک داشتم تغذیه: دیگه گرمیجات نخوردم ، سه قاشق نشاسته تو آب حل میکردم میخوردم ، مربای به با چای ، غذای نفاخ و ادویه جات نخوردم( برای بهبود زخمهای عمل آناناس تازه و برای از بین رفتن داروی بیهوشی آب میوه ها ی طبیعی خوردم ) شب سه شنبه غسل طهارت و صبر و ..... کردم صبح روز سه شنبه پانزدهم مرداد رفتم برای انتقال دستشویی با وضو ، آیه دو و سه سوره طلاق ، توسل به ائمه ، ( سوره حجرات و حاقه رو که محافظ جنین هستند با آب زمزم شستشو دادم و داخل کیسه بسته بندی کردم ) با سنجاق نصب کردم به هر لباسی که تن کردم در ناحیه شکمم ، کمی آب زمزم خوردم ، قبل از رفتن به اتاق وضو گرفتم ، یه انگشتر خوشگل داشتم که سوره طلاق آیه دو و سه روش نوشته شده اون رو دست انداختم ، تربت کربلا رو مالیدم رو شکمم و راهی اتاق شدم ، تو مدت انتقال دائم ذکر میگفتم ، اذان ، ذکر حضرت عباس ، آیه الکرسی ، آیه دوم و سوم طلاق و...... 8 تا جنین داشتم دوتاشو انتقال دادند و بقیه فریز الحمدلله ، نیم ساعت بیشتر نخوابیدم بی حرکت ، بعدش سوار ماشین و تا طبقه چهارم خونه آروم بالا اومدم شوشو تو پاگرد هر طبقه صندلی گذاشت و من نشستم . بعدش استراحت ، زیر پاهام رو پتو و .... گذاشتند تا پاهام بالاتر از سطح بدنم باشه ، دبل فرنگی استفاده کردم تغذیه :ناشتا آب انجیر واسه رفع یبوست که الحمدلله نداشتم کلا ، تا سه روز بعد انتقال نشاسته و شیرسویا ، روغن زیتون روی سالاد ، خوردن فقط غذاهای نشاسته دار ، سبزی خوردن هر روز ، لیموترش تازه روزی دو تا ، البته روز هشتم نهم یواشکی آبشو میگرفتم صبح ناشتا و شب قبل خواب با کمی نمک میخوردم ، ( هیچکدوم از غذاهام ادویه ای جز نمک و گاهی زردچوبه نداشت) سوپم میخوردم با ماهیچه داروهای بعد از انتقال :: به مدت سه روز سه نوبت قرص مترونیدازول واژینال واسه اینکه محیط رحم تمیز باشه و ضدعفونی شه ، یه کپسول هم بود که هر هفتادودوساعت یه دونه مصرف کردم سه تا بیشتر نبود اونم ضد عفونت بود ، دوتا شیاف سیکلوژست یکی صبح یکی شب، سه تا مترونیدازول و یک اسیدفولیک هر چهارده روز استراحت بودم غذا کنار تخت ، دبل فرنگی، نماز نشسته ، اصلا خم نشدم ، اصلا بیرون نرفتم ، حموم روز هفتم اونم سه دقیقه سرپا فقط آبمیوه طبیعی، غذای بدون افزودنی و ادویه ، میوه و سبزی تازه ، سوپ ماهیچه ، همه غذاها بیرنگ و بی روح اما خوشمزه ، چون حتی رب گوجه هم استفاده نکردم فقط گوجه طبیعی ، جوونه روی سالاد ، لیموترش تازه و روغن زیتون یادمه یه روز هله هوله دلم خواست بجای چیپس و پفک پاپکورن پنیری و هانیسمک شوشو گرفت برام ....................................................................... اذکار: نمازها اول وقت اذان دست روشکم بعد از اشهدان علی ولی الله ، اشهد ان فاطمه الزهرا بنت رسول الله عصمت الکبری و حجت الله علی الحجج صبح و شام بعد نماز هفتادسبحان الله ، ده استغفرالله ، نه سبحان الله ، یک استغفرالله بعد هر نماز دست روی شکم ، آیه الکرسی تا وعلی العظیم ، تسبیحات حضرت زهرا، سه صلوات ، سه سوره توحید ، آیه دو سه سوره طلاق و من یتق الله..... تو هر قنوت ، رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعا رب لا تذرنی فردا و انت خیرالوارثین چهارده دعای توسل به نیت چهارده معصوم از روز اول انتقال تا روز چهارده و بعد از هر توسل صدو چهل صلوات هرشب به نیت یک معصوم ، 70 استغفار خواندن دعای فرج بعد از نماز صبح ، ذکر یا فاطر بحق فاطمه .......................................................................... استرس داشتم اما سعی میکردم ردش کنم ، توکل به خدا قبل از همه اینها ، خوابیدن به پهلو برای خون رسانی سرفه و عطسه هم میکردم روز یکشنبه بیست و هفتم صبح ناشتا آز دادم و به لطف خدای مهربون بتام 215 شد مصادف بود با روز دوازدهم انتقالم روز پنجمم حماقت کردم و آز دادم اما طبیعتا باید منفی میشد و شد ................................................................................ علائم: بعد از عملم خیلی درد و شبش حالت تهوع شدید داشتم که همه مربوط به عمل میشه بعد از انتقال هیچ علایمی نداشتم جز درد سینه که از بعد از عمل باهام بود ، روز نهم دهم زیر دلم بدجور تیر میکشید و درد میکرد انگار که همین الان میخوام پریود شم سینه درد ، پیشونیم گرم و پاهام یخه ، زیر دلم هر از گاهی خفیف سفت و شل میشه ، نفخ هم داشتم از روز اول ...................................................................................................................... هزینه دارو 2300000 تومان هزینه بیمارستان 1280000 تومان هزینه دکتر برای عمل 800000تومان انتقال جنین بین ساعت یک و دو روز 15 مردادسه شنبه .................................................. آمپولهامو روز تولد امام حسن ع شروع کردم دوستای گلم فقط توکلتون به خدا باشه ید الله فوق ایدیهم ، دست خدا حقیقتا بالای همه دستهاست حتی دست دکترها ، به دکترتون اعتماد کنید اما به خداتون تکیه کنید و توکل داشته باشید ، مطمئن باشید همتون مامان میشید اما هر چیزی باید وقتش بشه تا خدا نخواد برگ از درخت نمیفته ، فقط اونه که سنگ و کنار شیشه نگه میداره ، ما از حکمتهای خدا سردر نمیاریم اما اون برای ما همیشه بهترین رو میخواد من به این یقین رسیدم که خدا برام بهترین رو خواسته بود الهی که خدا لطف کنه و تا آخر بی دغدغه و آروم بگذره این روزا و خداوند فرزند سالم و صالح قسمت هممون کنه انشاالله
دوستان متن بالا توسط ی مامان میکرویی نوشته شده امیدوارم به دردتون بخوره . بعدش پاک میکنم که خیلی حجم اینجارو اشغال نکنه. این دوستمون الان صاحب ی گل دختر و ی گل پسر هستن.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز