مهدیه جون منم به پهلو میخوابیدم برا تزریق عضلانیا! خوب بعد انتقال رو شکم نمیشه خوابید! مهدیه جون نمیدونم این کش اومدن مهمه یا نه اما الان که جوجه هاتو انتقال دادی تنها چیزی که بده داشتن استرسه! پس از لحظاتت لذت ببر!
سمی جان،نانازم،آنای مهربون از همتون ممنونم امیدوارم هممون طعم مادری رو بچشیم
پری پریا جان دعارو موقع نزدیکی به کمرت ببند و بعد از کار بازش کن.... من این ماه همین کارو کردم... گونش جان من فردا صب ساعت ١0 وقت زنان دارم.... میرم برای صدای قلب.... اگه دوست داشتی بهماهنگیم همو ببینیم.... البته من از ساعت 9 اونجام و با توجه به کارایی که همسرم داره فک کنم تا دو وسه کارم طول بکشه.... راستی من عاشق دکتر مطب مردانم... اون پسره پورموسی.... تو روزایی که خیلی دپ بودیمو پله های ابن سینارو بالا پایین میکردیم حرفای این خنده دار بود لامصب.... همسرمم گفته میخوام براش شیرینی بخرم ببرم 😀😀
زهرایی جونم فدات شم خوشحال میشدم ببینمت ولی من ابن سینا نیستم اردبیلم
سلام دوستان تورک جان مرسی از تاپیک خوبت،یه سوال دارم ازت شما کیست آندوت چه اندازه ایه!؟ آخه دیدم گفتی دکترت میگ ه اول لاپرا منم آندومتریوز دارم ولی دکترم گفت لاپرا نکنم بهتره و میکرو کردم،مال من یه 3 سانتی تخمدان چپه ،راست هم تازه درآومده کوچیکه
قضیه این کش اومدن چیه؟؟
تبریک تبریک یه عالمه تبریک به گلی و سامی جون..... ایشالا به خیر و خوشی و سلامتی پیش میره.... فقط تورو خدا بگید تو این دو هفته انتظار علامتی نشونه ای داشتید..... من یه جورایی خسته شدم.... یه لحظه امیدوارم و یه لحظه بعد نا امید..... نمیدونم چیکار کنم.... هرکاری میکنم این دو هفته نمیگذره.... کلافه شدم گلی جون متنت رو که خوندم گریه ام گرفت.... از ته دل برات خوشحال شدم.... توروخدا برام دعا کن و به مامانت که اینقدر دلش صافه بگو برام دعا کنه.... راستی سمی برای ال دی اگه ماه قبل انتقالته که یه ماه ال دی بخوری روز 5 هم باشه اشکال نداره ولی اگه ماه سیکل اصلیته بهتره تا روز سوم بخوری
بچه ها دلم گرفته.... یکی از همکارا و خانوم یه همکار دیگه که هردو بهمون نردیکند و رفت و آمد داریم بچه هاشون به دنیا اومده.... خیلی براشون خوشحالم و اینکه اصلا اذیت نشدن ولی خوب نمیدونم چطوری برم بهشون سر بزنم.... چی براشون ببرم؟ و اینکه بعد که هی ازم سوال بپرسن چی بگم؟؟؟ جالب تر اینکه همسایه کناریمون هم دوسه روز پیش بجه اش به دنیا اومد و پای خودشم برگشت.... یعنی همون روز زایمان من در اسانسورو باز کردم اون منتظر کسی بود اومد جلو دارشون....ماشالا انگار نه انگار که روز اول زایمانه....الانم مهمون دارن صدای نی نی اش داره میاد.... خونه اینا هم باید برم.... سه تا کادو چی بگیرم؟؟؟؟؟
دوست جونا دلم گرفته..... برام دعا کنید....
ترانه جان منم دلم خیلی گرفته جاریم بیچاره پیام داده میگه فردا واست غذا میارم تو استراحت کن ولی من زدم زیر گریه مثل بچه ها لجم گرفته که خودم میخوام درس کنم
آنا جون نظرت چیه درمورد اینکه ممکنه بخاطر این هپارین خونم رقیق شده باشه چون هرچقدر همسرم دقت میکنه بازم خون میاد جاش
آنا جون نظرت چیه درمورد اینکه ممکنه بخاطر این هپارین خونم رقیق شده باشه چون هرچقدر همسرم دقت میکنه بازم خون میاد جاش
مامی مرسان جون انشالله که مثبت می شی و نی نی هاتو به سلامتی بغل می کنی
ترانه جون منم تو شرایطی مثل شمام خودم رو با دعا و قران اروم میکنم تا خدا چی برام بخواد انایی مرسی گلم مرسان جونم نگران از فریز دراومدن بودی چهر تا فریزت سه تاشون تا بلاستو رسیدن گلم
مامی مرسان جون منتظر خبرهای خوشت هستیم
دوستان مورد خاصی برای روز قبل انتقال هست؟
امروز زنگ زدم بیمارستان ببینم چند تا جنین داریم ؛ که گفت 2 شنبه روز انتقال میگیم !!!! یه مقدار نگران شدم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز