عزیزم خودتو سرزنش نکن، خیلی حسهات طبیعی هستند
من گریه میکردم میگفتم خدایا به گربه ها میدی، به سگها میدی به مرغها میدی…. به من نمیدی. بهشوهرم میگفتم انقدر که همه حامله میشن اطراف ما، اگر مامانت هم با ۷۰ سال سن باردارشه من تعجب نمیکنم.
خواهرم مجرده بهش میگفتم اگر ازدواج بکنی حق نداری بچه بیاری
چون من ندشتم. خیلی سخته شاید برای بعضیا راحت تر باشه برای من خیلی سخت بود
من تو اون چند سال برای بدنیا اومدن هیچ نوزادی نه دیدن رفتم نه کادو دادم، نمیتونستم… فقط اگر جایی میدیدمشون یک کلمه میگفتم مبارک باشه.
الان بچه ام یکسالشه هنوز هرکی باردار میشه تپ اطرافیان ته دلم یه جوری میشه
خوشحال میشم براشون ولی یاد خودم و زجرهام می افتم
هزار بار شکر که داد. وقتی داد که گفتم خدایا راضیم به هر چی تو بخوای ، قبول سرپرستی، تخمک اهدایی، جنین اهدایی، رحم اجاره ای، جنینهای خودم… هرچییییی تو میگی
انشالله خود خدا به همتون کمک کنه دوستای عزیزم و به آرزوتون برسین ❤️❤️❤️❤️
منم همه این احساسات رو دارم و خیلی احساس گناه میکنم، دور و برم از دوست و فامیل باردار هست و حسادت منو داغون کرده،نه اینکه خدایی نکرده براشون بد بخوام ولی تحمل و درک این وضعیت خیلی سخته وقتی نمیدونم چرا خدا اینطوری میخواد برای ما
قربونت عزيزم، خودمونم بخوایم بیخیال باشیم محیط و آدم‌های اطراف نمیزارن وقتی هرروز خبر بارداری یه نفرو میشنوی یا هر روز تو محیط کار و زندگی همه نصیحتت میکنن که داره دیر میشه و از دردت بی‌خبرن چه میشه کرد ،،، این سیاست افزایش جمعیت هم نمکی شد رو زخم امثال ما
[QUOTE=332689746]قربونت عزيزم، خودمونم بخوایم بیخیال باشیم محیط و آدم‌های اطراف نمیزارن وقتی هرروز خبر بارداری یه نفر ...[/QUOTE عزیزم شرایط همه ما تقریبایکسانه ی کم وضعیت بهتریابدتره.من واقعا این نتیجه رسیدم هرچی توعمق ی چیزی میری هم ازش دورمیشی هم عذاب اورمیشه اطرافیان و.... رهاکنین روزی ماروخداامانت نگه داشته محفوظه.
علائم ازنوک انگشت پاتاگردن ب جزمفاصل کل بدنم ورم شدید در شدید داشتم کفش توپام نمی‌رفت قلبم دردمیکرد نمیتونستم تکون بخورحتی قدرت قاشق گرفتن نداشتم کمبوداشتها. سرخی مفاصل. عزیزم بیماری وشدتش فرق میکنه توبدن هرشخصی. واسه من آرتریت روماتوئید مقاوم ب درمان بودبعدسالهاچندماهه آروم شده وگرنه خیلیاروماتیسم دارن حادنیس بستگی داره روماتیسم من ازغم وغصه وخودخوری شد. بعداون فهمیدم هیچ چیزارزش این نداره ک من سلامتی بخطربیفته. خیلی روخودم کارکردم
Dagigan omre ensan kame hich chizi arzeshe gam khordan nadare
Doroste shedatesh farg mikone ama Kolan age bashe baraye ivf fek konam tasire manfi dare,Manam beram azmayesh bebinam chiye darde zanu, pa, ....😧
دقیقا عزيزم منم از بارداری کسی ناراحت نیستم از سختی های خودمون ناراحتم مخصوصا احساس میکنم با این طرح افزایش جمعیت دیگه تمام افرادی که کلی بچه هاشون بزرگم هستن اراده کردن و بعدی ها رو هم باردارن ،کلی افراد هستن بعد ما ازدواج کردن راحت بچه دار شدن ،، الان من هم شاغلم تمام حقوق دو نفرمون میره بابت درمان تمام مرخصی هامون بابت درمان یه مسافرت نمیتونیم بريم تمام اطرافیانمون تازه تک نفره کار میکنن زندگی مالیشونو ارتقا دادن ولی ما همچنان اندرخم یه کوچه هستیم همه فکر میکنن ما خسیسیم یا داریم پول ذخیره میکنیم نمیدونن درد و خون دل آدم چیه ،حالا اینا هم مهم نیست مهم اینه آدم یکدفعه یه جای درمان ناامید میشه یا اینکه یک دفعه کشش تموم میشه ،احساس میکنم فقط دارم دست پا میزنم آخه با تخمک پوچ الان من خسته تر از همیشم دوماهه از سقطم میگذره ده تا خبر بارداری شنیدم یعنی تو دور و اطرافم من فقط درد دارم ،نمیگم بقیه هم داشته باشن خدایی نکرده، میدونم تمامتون درد و حرف منو میفهمید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز