بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

میفهمم کاملا حست رو. مام چون تو  ی شهر دیگه ایم. بعد ۳ سال هنوز باورم نشده همش فک میکنم تو خونه اشه و من رفتم شهدشون میبینمش🥺

سلام فاطمه جان 

من هنوز لک بینی رو دارم متاسفانه از پیاده روی هر شبم هم ۹روز میشه جا موندم 😢😢

واقعا من دیشب خیلیییی روانم بهم ریخت در حدی که شوهرم اومد خونه ازم پرسید چرا اینقد بهم ریخته ای 

الکی کلی استرس کشیدم نمیدونم شاید به خاطره وضعیتم که اینقد واکنش نشون میدم مرسی عزیزم بابت دلگرمیت😘😘😘

دوستان من دیروز رفتم سونو دکتر گفت وضعیتت خوبه فقط آزمایش تیروئید و قندمو تکرار کرد چون یکم بالا بود همین نگرانم کرده و خداروشکر از هفته پیش دیگه خونریزی نداشتم 

الانم قراره شده دو هفته دیگه برم برای سونو قلب برام دعا کنید🙏🙏

یه سری از مرگا تا مدتها قبول کردنش برای آدم سخته نمیتونی بپذیری که اون عزیزو از دست دادی

من خودم نزدیک به ۵ سال پیش داییم فوت کرد چون ازمون دور بودن و تهران زندگی میکردن همیشه فک میکردم زندست و داره زندگیشو میکنه نمیتونستم مرگشو قبول کنم

درک میکنم این حالتا طبیعیه

اما از یه جایی به بعد باید رها کنیم حتی اون عزیزی که از دست دادیم هم راضی نیست اینقد خودمونو عذاب بدیم خدابیامرزه مامانبزرگتو برای آرامش روحشون فاتحه میخونم

کلا من فکر میکنم این داروهای شیمیایی که میخوریم اگر اثر نکنن دیگه خوردنیها هم اثر نمیکنن. پس همزمان با دارو تو حاملگی موافق خوراکیهای مشکوک نیستم مگر با مجوز پزشک

نه عزیزم روانی نمیشی. دور از جونت. منتطر نباش که باور کنی یا عادت کنی. من خودم همه پدر بزرگ مادر بزرگهامو از دست دادم.مادر بزرگهامو دیرتر. اما یکیشون سه سال پیش یکیشون یکسال پیش. باورت میشه هنوز هم گاهی که رد میشم از محلشون میگم کاش برم یک سر بزنم؟ باز میگم سر چی بزنی اون بندگان خدا رفتن و عیر از اون خونه سرد و تاریک هبچی از اون همه شور و عشق باقی نمونده. خییییلی برام پیش میادا اصلا باورت نمیشه. دوتا پدربزرگهامم که یکیشون ۱۸ و یکیشون ۱۰ سال گدشته. بازم همون حس ناباوری هست اما کمتر. ولی گاهی میرم سر مزار باهاشون حرف میزنم درد و دل میکنم.‌حرفهایی که نمیتونم به هیچکی بگمو به اونها میگم. مخصوصا یک پدر بزرگم و یک خانم از اقوام نزدیک مامانم که بنده خدا بچه دار نمیشده شوهرش و خوب اون زمانها درمانی هم نبوده. خیلی سختی کشیده شوهرش زن گرفته باز بچه دار نشده دوباره برگشته بهش. با اونم خیلی حرف میزنم قشنگ اروم میشم

نه عزیزم این فکروونکن. اتفاقا برو اونجا براشون قران بخون. کسی که فوت میکنه انس بیشتری به خونه زندگیش داره و میگن اونجا سر میزنه و خوشحال میشه اونجا براش قران ختم بشه و خیرات کنن. فقط کمی واسه مامان سخته خصوصا که فهمیدم شبها اونجا باید تنها بمونه

کلا اگه بخوای بهش فکر کمی هی فکر میاد سراغت.تازه بعدش که بچه دار بشی دور از جونت حرفهای دیگه. مثلا من میگم بمیریم دخترم کسی را نداره خواهر نداره غمخوار نداره و .... 

خواهش میکنم عزیزم. واااقعا این جریانی که ما توش افتادیم از خودش کلی دردسر داره بخواهیم این فکرها هم بکنیم دیگه هیچی. تازه به این فکر کن که خدا قراره بابت سختی ای که بیش از دیگران متحمل شدی بعد ۱۲۰ سال اون دنیا بهت پاداش بده. طلبکار هم باش نه اینجوری ناراحت و دور از جون شرمسار بابت چیزی که کسی با این شرایط از پیش خدا نیومده بگه حرامه حلاله. 

انشاالله که با خبرهای خوب خوش حالمون میکنی گلم. تیردیید که طبیعیه تو حاملگی به هم بریزه و با دارو کنترل میشه. برای قند هم من تجربه قند حاملگی داشتم و خدا را شکر فقط با رعایت های غذایی کنترل شد

سلام دوست خوبم کجایی پیام های شخصی چند روز باز نمیشه که از اونجا پیام بدم

چه خبر عزیزم 

@rose_710    

عزیزان پیام شخصی من چند روزه باز نمیشه ماله شماها همینطوریه؟

@یامنان    

سلام عزیزم من دوشنبه روز ششم رفتم مطب سونو شدم امروز روز هشتم هم باید برم سونو بشم .سونوی شما هم این روزها بود؟دیگه  بعدش چه روزی گفت بیا واسه سونو ؟راهم دوره می ترسم باز بگه دو روز بعد بیا

سلام عزیزم

میدونم روزهای سختیو میگذرونی ولی تو دختر قوی هستی روزای بدتر ازینم پشت سر گذاشتی 

از خدا طلب صبر و آرامش میکنم واسه خودتو و مادرت  

الان شرایطت و حستو نسبت ب مادرت با پوست و استخون درک میکنم منم مادرم تنها زندگی میکنه 

این روزا غصه عالم رو دلمه اگه منو خواهرم ازش دور بشیم کی مواظب شه؟کی کاراشو میکنه  کی میبرش دکتر 😭😭😭