وای ترسیدم رفتم خودمو چک کردم در این حدا انگار پس لرزه بود
قربونت برم❤
اره من نی نیه دوممِ انشاالله شمام بعد اولی برای دومی خدا سورپرایزت کنه دیگه کارت به دوا دکتر نکشه عزیزم...علائمم دیگه آخرش تا ۱۲ هفتست بعدش دیگه میره تا ۱۸ هفته که بچه تکون میخوره و ابراز وجود میکنه😊
استرس چی آخه مرحله سختش که مثبت شدنه گذشته بعدش دیگه همه چی اسونه البته من که کلا بیخیال بودم مثلا دو ساعت قبل ان تی یا دو ساعت قبل آنومالی استرس میگرفتم یکم ولی متوسل میشدم به ائمه و نذر میکردم ، نذر قرآن و صلوات اونوقت کلییی دلم آروم میشد...
خدا و ائمه خیلی مهربونن عزیزم هروقت استرس اومد سراغت بهشون توسل کن و یه نذر کوچولو کن دلت انقدر آروم میشه که نگو...من بیشتر نذرام معنویه تا مادی چون واقعا با همینا بیشتر جواب گرفتم...
توکلت به خدا باشه خودش داده خودشم مراقبشه همش به چیزای خوب فکر کن به اینکه ۸ ماه دیگه بغلش میکنی و چه حس خوبی داره😍
وااای خدا اشکم در اومد اصا😢😊😍
عزیزم داری با آنا از بیبی چک صحبت میکنی!!!!!!!الانه که با ماهیتابش بیاد سراغت😂
اسم بیبی چک و پیش آنا نیار که بهش آلرژی داره😉
فکر کنم اگه روز ۱۲ سیکلت بیبی بزنی تاثیر آمپولت رفته من با اینکه سه روز بعد انتقال زدم اچ سی جی اما روز ۱۱ انگار تاثیرش رفته بود...چون بیبی زدم منفی شد نمیدونم بیبی چکم خراب بود چی بود آخه جالبه من باردار بودم اما بیبیم منفی شد فقط بعد چهار ساعت که رفتم از تو سطل درس آوردم یه هاله خیلی کم داشت منم انداختمش دور گفتم دیگه بعد اینهمه وقت کاذبه دیگه...
آهان یه چیز دیگه من اچ سی جیم کامل بود برا شما نصفست بنظرم تاثیرش دیگه تا ۱۲ انتقال حتما رفته...
من چند ماه آنوکسام تو در یخچاله . الان خراب شده یعنی ؟ خب هوا گرمه الان
سلام خواهر بیبیچک بزار بعد ۵ یا ۶ روز برایه من که نموند اگر هاله باشه ودیر بیوفته برایه امپوله ولی اگه زیر دو دقیقه روشن بشه شکر خدا بارداری ولی به هاله هایی که بعد خشک شدن یا دیر افتادن بیوفته درست نیست اگرم هاله داد روز بعد بزن اگه باردار باشی پررنگ میشه
عزیزم من جات بودم میگفتم یعنی اصلا دلم طاقت نمیاورد تا آز وایسم همینکه از دیروز نگفتی خیلی همت کردی به نظرم😁
یادمه سر این بارداریم وقتی توی ۱۹ هفته بودم شک کردم بیبی چک زدم مثبت شد میخواستم به شوهرم نگم که همون شب برم سونو ببینم سونو چی میگه و بچه چقدیه بعد بهش بگم...
با اراده مصمم اومدم از توالت بیرون که پس نمیگم بهش ،، تا چشمم به شوهرم افتاد دهنم ناخودآگاه وا شد بهش گفتم ببین یه اتفاقی افتاده برام... بیچاره کلیییی ترسید گفت چیه چی شده دوباره کجا خراب شده چه بدبختی سرمون اومده🤕🤕😟😟😂😂😂😂
بهش بگو وقتی خودت میگی و سورپرایز میشه واقعا لحظه ی بیادموندنی ای میشه 😍😍
من الان آنوکساهامو نگاه کردم . تو در یخچال بودن . انگار مواد توش جابجا نمیشه . یعنی فاسد شده ؟
عزیزی الهی آمین توکل میکنم به خودش
بهش گفتم هدیه ای که بهم دادی تا اخر برام سالم حفظش کن 🤲
چشم حتما اینکارو میکنم خودم تا الان انقدر نذر کردم همشو نوشتم که یادم نره
ممنونم که هستین از حرفاتون شات گرفتم
خدا نی نی های گلتو حفظ کنه الهی آمین 😄❤️🤲
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز