ازينكه بقيه دركت ميكنن و در جريانن خيلي خوبه ولي من شوهرم خيلي بدش ميومد كسي بفهمه ميگفت مامانم بفهمه ميخاد غصمووو بخوره ديگه منم نگفتم وگرنه دوست داشتم مادرشوهرم حداقل بدونه بالاخره دعاي مادر بي تاثير نيس
ولي خوب وقتي نميدونن براي مني كه كلشووو استراحت بودم فك ميكردن خودموووو لوس كردم و بيچاره شوهرم كه چه صبري داره و ٩ ماه وضعيت منو تحمل ميكنه
حالا من تو حاملگيمم خيليااا منو نديدن يهني هيچكس عملااا منونديد،انگارشك داشتن خيلياشون با تيكه ميگفتن ما كه حاملگي تورو نديديم يبار نه هااا چندبار خوبه سينمو گرفت حداقل شير دهيمووو ديدن😁😑
بعد زايمانمم شوهرم يجوري شكممم رو محكم بسته بود چسبندگي نگرفته باشم خوبه😑😥ميگفتن تو كه شكمم نداري
فقط نشونه اينكه صحبتام حقه شيردهيم بود همين
هم ندونستنشون بده هم دونستنشون
ولي باز ندونن ادم راحتتره