بعد از اون قید انتقال جنین های خوبی که از پانکچر آخر داشتم رو زدم چون دیگه نمی کشیدم.
یکی دوبار هم خواستم برم انتقال ولی قسمت نشد.
مدتی بعد طبیعی باردار شدم که ۱۵ هفته رفتم سونو قلبش ایستاده بود و با چه وضع روحی داغونی بازم سقط کردم.
یکسال بعد از اون سقط خدا بهم عنایت کرد و مجدد طبیعی باردار شدم و به عنایت امام زمان خداوند هدیه شو بهم بخشید و بعد از ۱۱_ ۱۲ سال انتظار و دویدن های بیحاصل صاحب فرزند شدم.
من سالها دویدم به هر دری زدم همه کار کردم که اون چند خطی که از تجربه ای وی اف نوشتم بارزترین تلاشم در این راه بود تا یه زمانی حسرت نخورم که زمان رو از دست دادم یا کوتاهی کردم
برای همینه که همیشه به دوستای گلم میگم در این راه تا جایی که زورتون میرسه بجنگید و تلاش کنید و نتیجه رو به خدا بسپارید حتی اگر بارها زمین خوردید نا امید نشید مطمئن باشید خدا سهمی از مادر شدن رو براتون کنار گذاشته که ان شاء الله به زودی بهش میرسید.