بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

عزیزمی که

قربونت عزیزم ترجیحا نزن مگه دکتر بهت بگه تداخل نداره عزیزم یه دکتر با دقت 

نه نخور نمی دونم چرا ن جا موند 😁. 

ممنون عزیز دلم 😘😘

ان شاء الله عزیزم، یعنی واقعا منم ممکنه موفق بشم؟؟ آخه خیلی ناامید و داغون شدم، همش میفتم و میخوابم حالم اصلا خوب نیست، انگار همه چیز تموم شده 

پیجشونو پیدا نمیکنم، نمیشه آیدی دقیقشو بهم بدی مهربون؟؟ 

بخدا منم همینطور نمی‌دونم تلقینه یا حتی بدنم منو مسخره میکنه هر ماه قبل پری کلی علایم دارم و گاها چند روز تاخیر منم خوشحال بی بی به دست هر بار هم  تست منفی .ولی امیدوار!! با اینکه ته دلم میدونم خبری نیست 😞😞چه کنیم خواهر دلم پره عزیزم ‌😄

وای چقدر ناراحت کننده بود آدم باردار نشه بهتره تا این اتفاق بیفته.باز خدا را شکر که نتیجه گرفت. کاش ما هم تا اراده میکردیم زود نتیجه می‌گرفتیم بخدا بعضی وقتها میگم کاش منم جزو کسانی بودم که بچه های به اصطلاح خودشان ناخواسته باردار می‌شوند تا اینکه هی بدویم و هیچ نتیجه ای جز ضررهای بدنی عایدمون نشده😞😞

سلام دوستان

من مدتها خواننده خاموش این تاپیک بودم، الان دیدم خیلیا ناامید و خسته و رنجورن و دلشکسته اند.اومدم داستان خودم رو براتون تعریف کنم....

در ابتدا براتون دعا میکنم که انشالله همتون به زودی مادر بشین و دامنتون سبز و خونتون روشن به حضور فرزندتون بشه.🙏🙏🙏

منم مثل شما آی وی اف انجام دادم و ۳ بار انتقال جنین داشتم، یک بار کاملا منفی بود و دوبار دیگه نتیجه تستم + شد ولی بعد از چند روز بتا اومد پایین و منفی شدم.

دیگه خسته شدم، بریدم، نه وقتشو داشتم ادامه بدم نه توانش.

همسرم از همون ابتدا با رفتن در این راه مخالف بود ولی بخاطر احترام ب خواست من قبول کرد ک همراهم باشه و هربار میگفت اشتباه میکنی! انقدر به بدن خودت هورمون و دارو تزریق نکن، اشتباه میکنی انقدر استرس و فشار روحی رو تحمل میکنی، فرایند بچه دار شدن خارج از قدرت بشریته این درمانها همش آزمون و خطاست، بچه دار شدن به حکمت و خواست خدا بستگی داره و تو اینجوری داری به زور یه چیزی رو از خدا میخوای، 

بسپار ب حکمت خودش و دست از درمانهای طاقت فرسا بردار.

منم تصمیم گرفتم دیگه دنبال درمان نرم

کاملا بی خیال درمان و حتی بچه دار شدن بودم، ب زندگی عادیم برگشتم، حال روحیم خوب شده بود چون تکلیفم با زندگیم مشخص شده بود، حتی بقیه جنین هامو اهدا کردم، که در کمال ناباوری یک سال و نیم بعد از اینکه درمان رو رها کردم بصورت طبیعی باردار شدم، اصلا باورم نمیشد و منتظر این اتفاق نبودم، چندبار تست دادم چه بصورت بی بی چک چه بصورت تیتر بتا.، بی بی چک سفت و سخت + بود، بتا هم اونقدر بالا بود و هربار بالاتر میرفت که مطمئن شدم این تقدیر خداوند بود ک برام مادر شدن رو رقم زده و من این معجزه رو به خواست او ب دنیا خواهم آورد، همینطور هم شد و دخترم بدون دردسر و اذیت کردن من بدنیا اومد و خونمون رو نورانی کرد.

قبلا پزشکها ما رو مطمئن کرده بودند ک بهیچ وجه بصورت طبیعی بچه دار نمیشیم و تنها راهش انتقال جنینه اما خداوند معجزه اش را برایمان رقم زد و تمام علم رو زیر سوال برد.

میخواستم بگم از لطف خدا ناامید نشین، به این مرحله درمان بصورت یک مرحله آزمایشی نگاه کنین ک دارین شانس خودتونو امتحان میکنین، اگر نتیجه گرفتین که فبها المراد. اگر نگرفتین غصه نخورین، ناامید نشین، استرس نداشته باشین، امیدتون رو هرگز ازدست ندین و چشم ب رحمت الهی داشته باشین، خداوند خودش بهترینها رو براتون رقم خواهد زد. انشالله🙏💐🌷🌹

سلام عزیزم خدایا چقدر ناراحت شدم به خدا خسته شدیم از بس هرماه  نشد هرسال نشد و توکل کردیم وگفتیم یه حکمتی داره که نشده   حتی اگه تو سرنوشتمان نبوده با این همه توکل وتوسل نمیشه بهمون یه نظرکنی  منم دلم گرفته دیگه ۱۲ سال شده وموهام سفید شدن.خدایا واقعا نمیشه ماهم مثل اون بنده ات خیلی راحت وآسون باردارمیشدیم وبچه سالم وصالح بدنیا میاوردیم.امروز اینقدر حالم گرفته بود زودتر ازسرکار اومدم خونه فردا تولدمه و۳۵ سالم میشه ناخودآگاه حس کردم ماسکم خیس شده همه اشکامو پاک کردم ولی نمیدونم دیگه چقدر بایدمنتظر باشم.خدایا  امیدوارم زود حالت خوب بشه وزود سرپاشی.  

سلام بهار جان.من ناامید نیستم ولی واقعا دیگه یه وقتایی میبرم.همسرم اصلا همراهیم نمی کنه .دیگه خسته شدم از بس چشم به معجزه دوختم.امیدم به لطف خداست تاجوونیم خدابهمون نظرکنه ان شاءالله   

قربونت برم فاطمه جان انشاءالله خدا دل هممون شاد کنه

سلام مامان سوفی، خوبی عزیزم؟

ناراحت نمیشی اگه بپرسم که چکار کردی؟ مجدد انتقال دادی؟

سارا جون تیکر بارداریت رو دیدم خیلی برات خوشحال شدم. ان شااله که تا آخرش رو به سلامتی سپری میکنی.

برات درخواست دوستی فرستادم اگه ممکنه اوکی کنی، ممنون میشم.