سلام دوستان😊
نمیدونم منو یادتون هست یانه
۱۰تیر انتقال داشتم برای اولینبار و ۲۶ تیر منفی شدم وپریود
چقققققدر ناشکری کردم چقد گله کردم به خدا که دیگه چیکار باید میکردم که نکردم ولی نمیدونستم خدا چی برام درنظر گرفته😓😓
بعداز انتقال منفیم رفتم پیش همسرم سعی کردم بهم خوش بگذره و فراموش کنم و اگه بازم یادتون باشه استخاره بهم گفته بود که دیگه دنبالش نرو فعلا که به چیزی که میخای نمیرسی و زمان و هزینه زیادی هم از دستت میره
منم با این فکر و خیال داشتم زندگی میکردم که اگه ماههای قبل یه درصد احتمال میدادم به بارداری اینماه که کلا اتفاق نمیوفته(بازم نتیجه گرفتم منظور استخاره چیز دیگه ایی بوده)
خلاصه من مرداد ماهو گذروندم با روزای شاد و غمگینش
نبود هفته ایی که دو سه بار یاد انتقال منفیم نیوفتم و گریه نکنم که چیکار کنم من دیگه زمان برا انتقال بعدی ندارم😕(واقعا شرمنده خدا میشم وقتی یادش میوفتم)
بالاخره من اون ماهو با کلی بدو بدو و شستن دیگهای نذری بزرگو و جابجا مردنشون با نیت اینکه خودم طبیعی باردار بشم گذروندم
تا اینکه از زمان پریودم گذشت رفتم غر زدم سر مامانم که اگه از بچگی حواست به من بود من الان تنبلی تخمدان نداشتم
مامانم گفت من خودم ۶ماه یکبار پریود میشدم تا وقتی بچه اول بدنیا اومد😁😁
منم گفتم پس بییییییخیال. توهم به مامانت رفتی. از طرفی هم شنبده بودم پریود بعد از انتقال منفی خیلی طولانیه. خودمم که سابقه تاخیر داشتم
تا شد روز۴۳ام. و همسرم داشت میرفت ماموریت گفتم بیا بریم یه ازمایش بدیم بعد که جواب منفیش دستمون اومد با خیال راحت بریم بادکش رحم تا توهم یاد بگیری
گفت نه بابا ولش کن. میرم وسیله شو میخرم دیگه یاد گرفتنی نیست ولی بیا بریم ازمایش که میخای بری دندونپزشکی خیالمون راحت باشه مثه دفه پیش نشه
(اخه یکسال و نیم پیش یه بارداری پوچ داشتم که نمیدونستم و رفته بودم دندونپزشکی و همیشه عذاب وجدانشو داشتم)
خلاصه رفتیم ازمایش عددش خییلی بالا بود. ۱۵۰۰۰ بود
من جوابو گرفته بودمو فقط گریه میکردم میگفتم اشتباه شده
من باور نمیکنم
دوباره سه روز بعد رفتم ازمایش شده بود۵۵۰۰۰
بردم دکتر گفت عددش خیلی بالاس. برو یه سونو فقط خیالمون راحت بشه که داخل رحمه
رفتم سونو صدای قلب قشنگشم شنیدم😍😍😍
چقققد برام هیجان انگیز بود. چقدر جالب بود
از اون روز هرررررر روز برا شماهایی که منتظرین دعا میکنم
اول خواستم اینارو نگم. چون اگه ندونی ممکنه بهتر باشه شاید برا شماهم اتفاق بیوفته
بعد یاد قاصدک افتادم که اونم همزمان بامن انتقالش منفی بود ولی زودتر از من ازمایش داده بود و متوجه شد بارداره
من چقدر از شنیدنش خوشحال شدم و به همسرم گفتم چی میشد برا من اینجوری بشه
خداییش همسرم همیشه امیدداشت که خودمون طبیعی میتونیم ولی من صبرم کم بود
گفتم اینجا بگم به بچه ها که غصه منفی شدن رو نخورین
خدارو چه دیدی. شاید بهترشو برات درنظر گرفته
من اگه با ivf حامله میشدم الان نمیتونستم به سفرم برسم. باید هرروز دارو مصرف میکردم اونم معلوم نیست تا کی
اینجا هنوز نتونستم دکتر پیدا کنم چون مشکل بیمه دارم فعلا
ولی خداروشکر میکنم که خودش مواظب نینیم هست و نیازمند دکترم نمیکنه
چند روزه منتظر جواب پیام از @elhamiiiiiiiii   هستم
نمیدونم چرا نمیاد نینی سایت
ان شالله بحق امام حسین همه تو این ماه نتیجه بگیرن
مامانی باردار هم بارداری بی خطری رو بگذرونن