بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

خوب بیتاثیر نیست.....

به هر حال فدای سر دردونه هامون.....

دریته ولی چون طبعت معتدله از هر زو بخور که اعتدال گرم و سردت به هم نخوره.....

از طرفی فقطم تر نخور چون اینطوره یهویی میبینی کلا به سمت تر رفتی.....

غالب تر باشه اما گاها خشکم بخور که اعتدال به هم نخوره.....

منم دقیقا به این نتیجه رسیده بودم.....

بار سوم گفتم ببین دیگه مورد بررسی نشده نداری و در حد توان خودت و دکترت همه چیو بررسی کردی اگه شد که فبها نشد دیگه در جا زدن ممنوع.....

به قولت از همه چی موندم.....

ادامه تحصیل.....

کار.....

شادی.....

تفریح.....

خیلی برنامه ها داشتم همه مسکوت موندن و همش رو یه نقطه درجا زدم.....

شور و هیجان زندگیو از دست داده بودم.....

فکر کن ۹۰ درصد ذهنت و زمانت و انرژیت تو مطب دکتر و اتاق عمل و داروخونه و.... بگذره.....

منم با خودم اتمام حجت کرده بودم.....

به خودم گفتم لااقل دیگه بعدش همه چی بچه دار شدن نخواهد بود.....

البته به نظرم به این مساله رسیدن خودش اولین کلید باز کردن قفل ناباروریه......

من با بارداری دومم اینو با تمام وجودم تجربه کردم.....

فکر کن با کلکسیون مشکلات بدون حتی یه فولیک اسید طبیعی باردار شدم.....

چرا؟؟؟

چون ذهنم آزاد بود.....

جسمم آزاد بود.....

روحم آزاد بود.....

خدا شاهده به خاطر برنامه هایی که داشتم روشون کار میکردم برا ساخت آینده زیباتری و وقتمو با خیلی کارها پر کرده بودم هم شادتر شده بودم.....

هم هدفدارتر....

درسته شاید به نظر برسه یه مدتی برنامه هام متوقف شدن اما ارزش یه مکثرو داشت.....

این دفعه انگیزمون بیشتره چون قراره برا آینده شادتر ۴ نفر تلاش کنیم.....

عزیزم فکر کنم به نتیجه تست آپکا ربط داره.....

انجام که بدی اگه جوابش مشکلدار باشه احتمالا از همسرت در صورت سازگاری خونی خون بگیرن و روش کار کنن و بهت تزریق کنن.....

البته فکر کنم اخیرا دیدم از دوستان همینکارو با خون خودشونم انجام دادن.....

خلاصه در همین حد اطلاعات جسته گریخته داشتم باز لاله جون بیان جوابتو میدن.....

عزیزم تا آخرش میخوری.....

بعد که پری شدی میری سونو و سونو و.....

نهایت زمان انتقالت تقریبا از نیمه سیکل به بعد تعیین میشه طبق سونوهات و ضخامت و شرایطت.....

والا من بعد انتقال زنجفیل استفاده میکردم تو غذاها اما خوب بستگی به بدنم داره.....

عزیزم والا دقیق نمیتونم بگم با چی بخوری چون من سری قبل که تا سه ماه اول بارداری لب به لبنیات نزدم.....

این سری هم شیر نتونستم بخورم و دلپیچه میگیرم به جاش دوغ میخورم.....

عزیزم همچین اتفاقی برا دوستان افتاده کل بارداریارو از دست میدی.....

باید ختم بارداری اعلام بشه.....

لااقل طبق تجربه دوستان اینطوری بوده.....

بستگی به بدن داره.....

فدات عزیزم.....

به لطف دعاهاتون داریم روزارو پشت سر هم طی میکنیم.....

والا دردا که گاها هستن ولی دلم به دعاهاتون قرصه.....

مطمئنم خدا به حرمت دلهای مهربونتون هوامونو داره.....

عزیزم طبیعیه.....

سعی کن شکمت کار کنه.....

چند روز اذیتی اما با تغذیه مناسبتر میتونی راحتتر این چند روزو طی کنی......

ملین بخور.....

انجیر و.....

آب زیاد بخور.....

نفاخ نخور.....

تحمل کنی میگذره.....

عزیزم خوب چون بهترین جا برا خراش انتخاب میشه و معمولا سلیقه ای نیست احتمالا اونام همون حول و حوشا انتقال میدن دیگه.....

پس فکر نکنم بیتاثیر باشه.....

عزیزم احتمال هایپری که هست حالا یا با عوارض یا بدون عوارض.....

خود هایپری بد نیست کافیه جلو عوارضشو بگیری عزیزم.....

آب زیاد.....

رژیم پرپروتئین.....

سفیده تخم مرغ آب پز تا حدی که بتونی بخوری....

کار سنگین و دولا راست و جارو برقی ممنوع.....

عزیزم والا روالشو دقیق نمیدونم اما عید ما تبریز قرار بود واکسن ۱۸ ماهگی دخترمو بزنیم.....

به عنوان مهمان رفتیم یکی از مراکز بهداشت.....

مثلا اون بهداشتی که رفتیم روز تزریق اون واکسنش دوشنبه بود مثلا ما سه شنبه رفتیم....

بعدشم به تعطیلی میخورد و عملا مجبور بودیم حتما سه شنبه بزنیم.....

اولش گفتن خوب ما یه ویالو نمیتونیم که برا یه نفر باز کنیم......

بعد گفت بذار پیگیری کنم ببینم کدوم مرکز تزریق واکسنش امروزه.....

بعد چند تماس نمیدونم چی گفتن که مرکز گفت ایرادی نداره خودمون میزنیم یعنی ویالو دیگه باز کردن واسمون.....

حالا احتمالا محدودت زمانی داشت که داشتن مقاومت میکردن برا باز کردنش نمیدونم.....

شرمنده من اطلاعات خرید دارویی الانم در حد صفره....