ببین منم پارسال جای تو بودم.... قشنگ یادمه کل کتابامو ریخته بودم دورم،،، تا ساعت ۱۲ شب داشتم تورق میکردم.... حس میکردم هیچی بلد نیستم ... همه رو کلا قاطی کرده بودم... دیگه ۱۲ رفتم حموم تا ۱ ... بعدش اومدم بخوابم که از شدت استرس تا صبح خوابم نبرد و مفید فقط ۲ ساعت خوابیدم....
صبحش با توکل به خدا رفتم سر جلسه ... دیگه استرس نداشتم... چون میدونستم اگر خدا بخواد میشه ...
و اتفاقا اون حسی که فک میکردم هیچی بلد نیستم توهمی بیش نبود... چون وقتی گزینه ها رو میدیدم یادم می اومد ....
و امسال دانشجوی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان هستم ...
اگر خدا بخواد میشه ... بسپار به خودش و برو راحت بخواب🤍
سر جلسه آیت الکرسی حتمااااا بخون و از زیر قرآن هم رد شو ...