ببین شوهر من موقع ازدواج فکر میکرد زیاد کار کردن خوبه نمیدونی چه کارهایی میکرد که کارمند خوبی باشه کار من پراسترس بود ولی کار شوهرم فقط زمان بر و رسما حمالی بود ، ولی به مرور زمان چون حمایت مالی و روحی منو داشت جسارتش رو بیشتر کرد و ریسک پذیر تر شد ، البته قابل انکار نیست که خودش هم یک سره در معرض آموزش بود یک سره کتاب صوتی و پادکست گوش میداد
اینکه خواستگارت تخلیه روانی کرده رو بر مبنای ضعف کلی نذار خیلیا حتی برای یک بار هم سمت انجام دادن کار پراسترس نمیرن اینکه رفته سمتش و انجامش داده نشانه خوبیه
اینکه کار پراسترس رو رد میکنه هم به این معنی نیست که واقعا دفعه بعد دیگه انجامش نده فوری برچسب ضعف بهش نچسبون
ماهیت کار پراسترس همینه آدم فشار جدی تحمل میکنه ولی وقتی انجامش میدی وقتی خروجی مطلوب میشه یه احساس غرقگی و شکوفایی ایجاد میشه آدم از اون استرس لذت نمیبرم ولی احساس اثرگذاری باعث میشه که توی اون کار باقی بمونه و دفعه بعد توی موقعیت تصمیم گیری که قرار میگیری دوباره انجامش میدی مگر اینکه پول خوبی ازش دریافت نکرده باشی و واقعا ارزش نداشته باشه وگرنه حتما دوباره قبول میکنی و انجامش میدی، از یه جایی به بعد دیگه اون کار برات مثل روز اول و پروژه اول سخت نیست چون توش مهارت پیدا کردی پس باز هم پروژه بهت بخوره قبول میکنی
اینو بذار زمان بگذره مجدد با خواستگارت چک کن ببین حالا که این مسأله رو ازش گذر کرده دیدش نسبت بهش چطوره و حتما این موضوع رو با مشاور پیش از ازدواج هم چک کن
تمرکزت رو بذار روی اینکه مهارت های خوبی بلد باشه کم کم خودت هم چون دید رشد داری میتونی کمک کنی رشد کنه ولی به میزان پذیرشش هم توجه کن
ولی اینکه میگی توی این سه هفته اخلاقش خراب شده بود خب جای فکر کردن و بررسی بیشتر داره واقعیت اینه که اخلاق مهم ترینه