2777
2789

اقا قضیه ازین قراره من ضامن نداشتم برای وامم 

گفتم پس شوهرم ضامن بیاره نصف نصف که فشارم نیاد روش چون وام خودش هم هست . 

خلاصه بگم پدرشوهرم تا فهمید وامم هست اومد گفت من ۲۰۰ برمیدارم ۱۳۵ ازتو گفتم اگر شوهرم نمیتونه برداره مشکلی نداره بازم!! بعد رفتن خونشون باز نشستن صحبت کردن زنگ زده گفته ۱۰۰ بیشتر نمیدم خلاصه هر دفعه حرفشو عوض کرد 

تا اینکه.... 


«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید

جاریم فامیلمونه . 

رفتن به بردارشوهرم گفتن اونم رفته به جاریم گفته که دختر فامیل شما اگر وامشو انقد نده دیگه از ما توقع ابرو نکنه 

دیگه نمیتونه سرشو جلو خانواده ما بالا بگیره 

دیگه همیشه با ما میخواد نشست برخاس کنه روش نمیشه 

جاریمم میگف بیا به ۱۰۰ بده که روت بشه بری خونه اینا فلان

«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

ضامن نداری ربطی نداره 

خودت وامو بردار ضامن شوهرت برات بیاره 

خودتم قسطهاشو بده

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

بیشتر ببینید
کوتاه نیا اصلا

گفتم اونا حداقل ی کمکی میکردن همون ۱۳۵ حرف اولشون 

گفتن نه حساب کتاب کردن نمیارزه گفتم وام من دوست ندارم به کسی بدم دوست دارم به غریبه تو خیابون بدم 

واز ناراحتیش چیه؟؟؟ اونا هزارتا وام میتونن بگیرن چرا به این چسبیدن ؟ 

برادر شوهرم گفته نه اگر میفروشخ باید بده بما وگرنه ماراحت میشیم!!!!

«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید
ضامن نداری ربطی نداره خودت وامو بردار ضامن شوهرت برات بیاره خودتم قسطهاشو بده

خوب ضامن اوردیم پسر عمه شوهرم 

باز گفتن نه ضامنم ما اوردیم ضامن که فقط پسر خواهر پدر شوهرم نیست ک پسر عمه شوهرمم هست!!! 

نمیفهمم

«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید
نرو خونشون مگه قصر بلقیسه😁😁

چ میدونم والا جاریم میگفت دیگه نمیتونی بیای و یکاری کن روت بشه و منم گفتم ۱۳۵ تومن تو جیب من نمیره جهاز میشه برا خونه پسرش ابرو پسرشه 

گفت نه مال توام هست😐😐وات؟

«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید
جاریم فامیلمونه . رفتن به بردارشوهرم گفتن اونم رفته به جاریم گفته که دختر فامیل شما اگر وامشو انقد ن ...


بگو مگر کار اشتباهی کردم که نتونم سرمو بالا بگیرم،همون قدر که اول گفتم میدم بقیه اش هم حق خودم هست و باهاش میخوام وسایل بخرم 

الان خانواده من به پسرتون بگن باید همه وام رو بدی و گرنه آبرو نداری و ...،به نظرتون پسر شما میاد همه وامش رو میده که من بدم !!


خوب ضامن اوردیم پسر عمه شوهرم باز گفتن نه ضامنم ما اوردیم ضامن که فقط پسر خواهر پدر شوهرم نیست ک پسر ...

خوب به اونا چه وام ازدواج شما دو نفر 

!!!

محکم بگو نه خودمون اول زندگی لازم داریم 

خودمونم قسطهاش رو میدیم 

بعد چقدر گدا هستن اینجور گفتن بهت 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

بیشتر ببینید
محکم وایسا و‌ فقط سهم شوهرت رو بده. اگه همسرت به حرف خانوادشه که اصلا به درد نمیخوره

نه نیست از اولم به شوهرم قرار بود بدم قسطاشم خودش بده یا حتی نصف نصف بشه 

ولی من اگر دوست نداشته باشم حتی به شوهرمم نمیدم!! چه برسه به خانوادش!! مگه زوره؟ 

اینا زور کردن نه باید بده به خانواده من بیشتر نیاز دارن!!! 

من حاضرم به غریبه بفروشم!

«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید
واااا بگو خودم نیاز دارم میخوام جهیزیه بخرم ضامن هم برو از فامیلای خودت پیدا کن

من ندارم همرو پرسیدم نمیان فقط پسر عمه شوهرم هست 

اونم خانواده شوهرم گفتن ما اوردیم در صورت اینکه شوهرم باهاش حرف زده گفته طرف ‌حسابت خودتم! 

جدا ازین ک پسر خاهر پدرشوهرمه پسر عمه شوهرمم هست! اگر به حرف پدر شوهرم کنه که نمیامد! 

حتی پدر شوهرم ازش خاسته بود مدارکش رو گوشی بردار شوهرم بفرسه رو گوشی شوهرم نفرسه! 

که اونم اول فرستاد برا شوهر خودم منم پرینتشو همون دیشب گرفتم و فلان

«به دنیا که آمد پدرش النگوهای عروسی مادرش را فروخت.قوچ چاق و چله ای را زمین زد و تمام درو همسایه و فک و فامیل را نذری داد.وقتی سیزده سالش بود کیف پول مادرش را دزدید.در هفده سالگی یک نفر را کشت. خانواده اش تمام داروندارشان را فروختند تا توانستند دیه دخترک را بدهند.وقتی بیست سالش بود یک تزریقی خیابان خواب شده بود و مادرش شب و روز دعا می‌کرد کسی او را بکشد تا با پول دیه اش بتواند دختران دم بختش را شوهر بدهد. در یک شب برفی زیر پل به قتل رسید،قاتلش جوان معتادی بود که هفت روز بیشتر در زندان دوام نیاورد.» این یک داستانِ ، اثر بلقیس سلیمانی . که با نوشتن این داستان ، بخشي از تفكر مردسالار يعني تمايل افراد به داشتن كودك پسر به جاي كودك دختر را به باد انتقاد گرفته است.                 «کاربری جدید نیستم اکانت دارم و به درخواست خودم تعلیق شدن🧘🏻‍♀️.»
بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792