دیشب بحثمون شد کارتخوان مغازه رو برداشت ک پرت کنه نکرد بعد زد بیرون از مغازه
الانم کارتخوان نیست
دو دور مغازه رو زیر رو کردیم.مغازم تعطل بود کار مشتری نیست
شوهرمم اولش چرت و پرت میگفت ک من اگه برداشتم انداختم اشغالی اگه برداشتم تو خونس الانم دیگه مدام میگه من برنداشتم
کار ب جایی کشیده میخوایم بریم دوربین مغازه بغل چک کنیم
چی بگم ابرومون میره
به چه دردش میخوره اخه
افتاده یه‌گوشه ای
مغازه برا خودتون نیست؟؟
بگید مشتری ازمون زده
اگع شوهرت بوده یادش رفته دیگه ضرر خودشو نمیخاذ
کارت خوان به چه دردش میخوره ، مگه پول تو اونه
دراین حد بی‌اعتمادی بهش ؟
خیلی بده که
چند وقت ازدواج کردی
دوربینو خواستی چک کنی نگو چیو مبخوای چک کنی بگو دیروز یه جنسب از مغازه گم شده میخوام ببینم تو اون تایم کدوم مشتری اومده شاید اون برده نیاز نیست اسمی از همسرت بیاری اسمی از کارتختوان نبر چون ممکنه اون برده باشه تو دوربین باشه میگه چرا اول از شوهرت نپرسیدی
مگه نه که زن و شوهر باید آرامش دهنده هم باشند و اصلاً اصل ازدواج اینه که دو نفر با هم احساس خوشبختی کنند وقتی آدم این داستان‌ها را می‌شنوه نمی‌دونه چی بگه
تو ماشینی جایی ننداخته
شاید عصبی بود برداشت چون گفتی رفت بیرون میگم تو ماشین رو بگرد زیر صندلی رو
آخه کارت خوان که به کارش نمیاد به چه درد میخوره
یه جوری میگی انگار با شوهرت دیروز آشنا شدی
