نژادشناسی قوم کرد بر اساس شاهنامه فردوسی
قوم کرد از بازماندگان مادها هستند.
نژادشناسی قوم کرد بر اساس شاهنامه فردوسی
شاهنامه با محور اصلی تاکید بر هویت ایرانی سروده شده است، لذا این که فردوسی ابیاتی را نیز به کردها اختصاص داده بیحکمت نیست. درباره تبار کردها و داستان ضحاک ماردوش تفاسیر مختلف شده است اما همگی در یک نکته اشتراک دارند و آن هم ایرانی بودن کردها و نقش مهم آنان در تحولات مختلف ایران برای رهایی از دست ضحاکان ماردوش است. آنچه که در بارهی تبار کردان در شاهنامه فردوسی آمده است به این شرح است که:
در دوران ستمشاهی ضحاک ماردوش هر روز مغز دو جوان آریایی خوراک ماران برآمده از دوش این ستمگر میشد و این نسل کشی مدتها بدین گونه ادامه مییابد تا اینکه دو مرد آزاده به نامهای ارماییل و گرماییل به منظور جلوگیری از این رفتار به طریقی به آشپزخانه شاهی نفوذ میکنند و تهییه خوراک ماران را بر عهده میگیرند و هر روز به جای مغز دو جوان مغز یک جوان را با مغز گوسفندی مخلوط نموده و به خورد ماران میدهد و بدین تمهید هر روزه یک جوان را از مرگ حتمی نجات میدهد و برای آنکه از دست ضحاک در امان باشد آنها را به کوهستانهای زاگرس فراری میدهند و برایشان گوسفند و بز تهیه مینماید.
فردوسی در این باره میسراید:
کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد / کز آباد ناید به دل برش یاد
یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد. فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیامش ضد ضحاک میگوید:بپویید کاین مهتر آهرمنست / جهان آفرین را به دل دشمن استهمی رفت پیش اندرون مرد گُرد / جهانی برو انجمن شد نه خرد
که این اوج حضور کُردها در شاهنامه فردوسی است که در داستان کاوه آهنگر و ضحاک است که بعد از قیام کاوه آهنگر و پیروزی در برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد «کُرد» را از کاوه آهنگر میداند که عمده این نژاد ساکن کوهستانهای غرب ایران شدند و با ازدیاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون کردند.