خواهرم ۱۰سال ازم کوچکتره نامزد کرده من خیلی دلم گرفته نه بخاطرازدواج اون بخاطراینکه چرابرای من نمیشه هرکاری کردم نشد که نشد انگار ازدواج برام قفل شده
الان خواهرم ازدواج کرده همه میان بهش تبریک میگن بعد برمیگردن به منم میگن خودتو ناراحت نکن قسمت توام میشه ی جوری باترحم باهام حرف میزنن بااینکه من ناراحتیمو اصلا نشون نمیدم توخودم میریزم به هیچکس نمیتونم حرفای دلمو بگم هروزم ازدواج یکی رو میشنوم کوچکترازخودم خیلی بهم میریزم ۲۸سالمه خیلی دلم میخاد منم تشکیل زندگی بدم به ارزوهام برسم ولی هیچوقت نشد تاحالا نشده ی روز خوش ببینم ازته دل خوشحال باشم دلم گرفته چندروزه اونقدر ناامیدم انگیزه مو ازدست دادم