شرایطم ب حدی بلاتکلیفه ک نمیدونم حتی یکماه دیگه کجا هستم در این حد عصبی و زندگی گندی دارم
شوهرم معتاده ۴ساله ازدواج کردیم همون سال اول مچشو با مواد گرفتم الانم متادون میخوره و سیگار زیااااد
سرکار نمیره اصن یک روزم کار نکرده همش یا واممونو خوردیم یا طلاهای منو یا قرض کردیم از خانواده ها
من ۲۷سالمه درسمم تموم شده قیافمم خیلی خوبه بخدا
بچه نیاوردم چون شرایطم همینی بود ک گفتم حالا دعواها و قهرها و فحشها ک بماند چقدر ما زدیم تو سر کله همدیگه
یه داداش دارم مجرده یادمه ۶سال پیش میگفت تو چرا ازدواج نمیکنی بری منم زن بگیرم تکلیفم معلوم بشه الان ۶سال گذشته و منم ک ازدواج کردم هنوز آقا مجرده و میگه من قصد ازدواج ندارم ک دیر بهم زن دادین نمیخوام دیگه!!!۳۰سالشه تازه!!!
همین آقا منو بزور شوهر داد الانم هروقت میره خونه مامانم تنها بحثش همراه با فحش اینه ک چرا همه همسن هات بچه آوردن و تو نمیاری و آبرومونو بردی و همه ازم سوال میپرسن خواهرت چرا بچه نمیاره!!!ناگفته نمونه ک فامیلای فضولی هم داریم ک انگار بچه نیاوردن یا آوردن من نون اونارو میده بی فرهنگای عقب افتاده اخه ب شماهاااا چهههههههه
تازه من هرروز دارم ب طلاق فک میکنم بقیه خانوادمم پشتمن جز این عتیقه عوضی
چکارکنم؟؟؟بنظرشما من سنم رفته بالا؟؟؟بنظرشما طلاق بگیرم و شاید ازدواج دومم معلوم نیست کی باشه من اون موقع نمیتونم بچه بیارم؟؟؟؟