2777
2789

من ۲۳ سالم بود 

هنوز ازدواج نکرده بودم 

ی دختر دایی داشتم ۱۸ سالش بود ازدواج کرد 

بعد این راست می اومد چپ می اومد 

به من می‌گفت چرا ازدواج نمیکنی 

ببخشید اینطور میگم ترشیدی و فلان 

حتی اینقدر دیگه جو زده شده بود 

روز عروسیش من رفتم تبریک بگم اینا 

یهو رو کرد به شوهرش گفت 

وای فلانی این همون دختر عمه ام گفتم بهت ترشیده ست 🤦هیچ وقت صدای شکستن قلبم یادم نمیره 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

اینقدر جو زده شده بود 

یبار تو مسجد بودیم 

ی دو تا گهواره بغلم بود 

بهم با خنده و با صدای بلند گفت 

وای اونجایی همونجا دخیل ببند بلکه از این ترشیدگی در بیایی 

منو میگی 😔خجالت زده مردم 

منم اون موقع خیلی مظلوم بودم خواستگار داشتما 

ولی یا مثلاً خوشم نمی اومد یا پسره خوشش نمی اومد 

خلاصه که من تا ۲۳ سالگی ازدواج نکردم اون متاهل بود 

خلاصه من ازدواج کردم 

ی دو ماه بعد ازدواج من 

شوهرش اوردش خونه باباش 

که من این دختر طلا هم بشه دیگه نمیارمش 

بمونه همین جا 

طوری شده بود داییش فامیلا همه رفتن وسادت کردن 

نمی‌دونم درست نوشتم یا نه 

که این بره دختره رو بیاره 

گفت نه الا بلا نمیارمش 

هم خیلی وحشی هم این که طلا هم بشه نمیخامش 

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792