من ۲۳ سالم بود
هنوز ازدواج نکرده بودم
ی دختر دایی داشتم ۱۸ سالش بود ازدواج کرد
بعد این راست می اومد چپ می اومد
به من میگفت چرا ازدواج نمیکنی
ببخشید اینطور میگم ترشیدی و فلان
حتی اینقدر دیگه جو زده شده بود
روز عروسیش من رفتم تبریک بگم اینا
یهو رو کرد به شوهرش گفت
وای فلانی این همون دختر عمه ام گفتم بهت ترشیده ست 🤦هیچ وقت صدای شکستن قلبم یادم نمیره