عزیزم ممنونم که نظرت رو توی تاپیکم گفتی. ولی قضاوتت یه کم مشکل داره. البته طبیعیه چون شما در جریان همه جوانب زندگی من نیستی.
خانواده همسرم از جاریم می ترسن و ازش حساب می برن. به خاطر اینکه قبلا بهشون اثبات کرده که می تونه براشون مشکل ساز باشه.
می تونه باعث بشه برادرشون یک سال تمام حتی تلفنشون رو جواب نده.
می تونه تو صورتشون سیلی بزنه و تو حیاط خونه شون با صدای بلند بد و بیراه بگه که همسایه ها و اقوام بشنون.
می تونه اگه کوچیکترین حرکتی خلاف میلش از خانواده شوهرش سر زد زندگی رو به کام شوهرش زهر کنه.
تاپیکای قبلی من رو اگه بخونی می بینی حتی موردی بوده که توی شب زمستونی در روشون باز نکرده و پشت در تو کوچه موندن. ولی اینا تمام تلاششون رو به هر شکلی می کنن تا بهش اثبات کنن که براشون از من مهم تر و عزیزتره. چون می دونن نقطه ضعف جاریم منم و اون روی من خیلی حساسه و از این طریق تلاش می کنن دلش رو به دست بیارن و سر به راهش کنن.