کلا این بشر به یه آدم مفت خور و تنبل معروفه توی فامیل به این صورت که با نزدیک 40 و خورده ای سال سن نه تحصیلاتی داشته، نه خونه از خودش، نه ماشین درست حسابی
حالا مشکل من اینه که با زنش ب مشکل خورده پاشده اومده خونه ی سابق ما لنگر انداخته
من چون مامانم ازدواج کرده اومدیم ی شهر دیگه که نزدیکه خونه قبلیمونه و چون بچه های ناپدریم تعطیلات یعنی عید و تابستون میان خونه باباشون (که منو مامانمم هستیم) من نمیتونم تحملشون کنم
میخواستم برم خونه قبلیمون تنها زندگی کنم که این مرتیکه بی خاصیت اومد اونجا رفتنی هم نیست منم نمیخوام برم پیشش هم سیگاریه تحمل بوش رو ندارم هم راحت نیستم پیشش
میخواستم برم خوابگاه دانشگاهم ولی راهم دور میشه
دعا کنید تا تابستون ک بچه ها میان گورشو گم کنه😭