ماجرا از یک چاه فاضلاب آغاز شد؛ چاهی که به گفته ساکنان، لولههای آن بهطور خودبهخود مسدود میشد و در نهایت صاحبان آن مجبور به تخریب کامل چاه شدند. اما از همان زمان، حوادثی غیرعادی آغاز شد. شکستن شیشههای خودروها و منازل، پرتاب سنگ به درون خانهها، و نهایتاً آتشسوزیهای پیدرپی، اهالی را به وحشت انداخت.
در جدیدترین رخداد، ابتدا یک نخل در حیاط خانهای آتش گرفت و زمانی که مردم برای خاموش کردن آن اقدام کردند، ناگهان خود خانه دچار حریق شد. پس از آن، مغازه صاحبخانه نیز آتش گرفت. وسایل مغازه و خانه به مکانی دیگر منتقل شد، اما با کمال تعجب، آن مکان جدید هم طعمه آتش شد.
ساکنان محل مدعیاند که در جریان تخلیه چاه فاضلاب، زبالهها و فاضلابها را آتش زدهاند و همین امر منجر به بروز حوادث شده است. طبق ادعای برخی از افراد محلی، “بچه جن” در جریان این آتشسوزی آسیب دیده و حتی انگشتانش قطع شده است. از آن زمان به بعد، فعالیتهایی که به باور مردم، ناشی از واکنش اجنه است، شدت گرفته است.
برای مقابله با این وضعیت، چندین مولوی به محل فراخوانده شدهاند تا با «اجنه» گفتگو کنند. بنابر گفتههای آنان، موجودات ناشناخته ادعای انتقامگیری دارند و گفتهاند: «فرزند ما زخمی است و آرام ندارد. صلح نمیکنیم.