من خودم کوچیک که بودم پسرخالم هدبندم رو برداشت یه شلوار هم دستش بود میخواست بعدا بپوشه منم رفتم بهش گفتم درش بیار، دربیار(هدبندم رو میگفتم😅) بعد خالم اومده بود میگفت چرا هی میگی پسر من شلوارشو دربیاره؟ با شلوارش چیکار داری
دیوونه ها بد فکر کرده بودن😐😂😂😂💔
شماهم بگید
🫤🫤🫤🫨🫨🫨😵💫😵💫🤣🤣
🤣🤣🤣🤣
بچه بودم اومدم مثلا غذا درست کنم
هرچی اومد دستم ریختم تو قابلمه
بردم دادم داییم خورد یه هفته بیمارستان بستری بود🫠😂
لایک کن یادم افتاد بیام بگم
ببخشید استارتر با اجازه
یه لحظه میاین تاپیکم (شماره ناشناس )
خودمو و بابام جایی بودیم دسترسی ب سایت نداشتیم
اون زمان من ازمون تیزهوشان نهم ب دهم داده بودم.
بعد خواهرم ب بابام زنگ زد گفت که رفته تو سایت دیده من قبول شدم
منم برگام ریخته بود وقتی با آیت الله کرسی و اتل متل توتوله تست هارو زدم چجوری قبول شدم؟! 🤣
بابامم ب عموم زنگ زد گفت ک تیزهوشان قبول شدم
همون لحظه هم بابام پیش بچه ی خواهرش بود ب اوناهم گفت من قبول شدم
خودمم شاااد
رفتیم خونه وارذ سایت شدیم دیدم یچیز قرمز بزرگ وسطش نوشته « عدم پذیرش» 🤣👌
با کلی داغ کردن ب خواهرم میگم چراا گفتی قبول شدم
میگفت بخدا خودش نوشته پذیرش 😭🤣
خواهر اسکلم دبستانی بود،معنی عدم گ نفهمیده بوده فقط پذیرش و معنی کرده 🤣
😐😐😐داستانت 😐
با کل بچه های کلاس قرار گذاشتیم که امتحانو سفید تحویل بدیم وقتی رفتیم سر جلسه دیدیم هیچ کی بلند نشد ما هم که اینو دیدیم در کمال تاسف امتحانو دادیم
از کل کلاس فقط دو نفر سفید دادند 😂😂
کاش میشد ویس بزاریم من زیاد دارم ولی توان تایپ ندارم
