قبلایه ازدواج ناموفق ذاشتم چندین سال خیلی سختی کشیدم خیلی اذیتم کردن تا تونستم جدابشم بعد اون با پسری اشنا شدم و چند سال باهم بودیم ولی وقتی اومد خاستگاری خانوادم مخالفت کزدن چون گفتن پسر خونه هست و بااین ازدواج بعدا ب مشکل میخوری من به سختی ولش کردم و میدونم اه و نالش دنبالمه خیلی سختی کشیدیم این وسط ونشد... بعد اون خاستگارای خیلی زیادی داشتم همشون از هر نظرعالی بودن خانوادم قرار خاستگاریم رو گذلشتن بایکی از پسرای فامیل ک اون از هرنظر خوب بود قراربود چندروزبعدباهاش عفد کنم ک مامانم مریض شد و ی مدت کارش ب بیمارستان کشید و نشد وقتی اومذیم خونه ی خاستگارجدید برام پیدا شذ ک الان شوهرمه من خودم اول باهاش مخالف بودم و همچنین خانوادم امانمیدونم چیشد انقذ اومدن رفتن ک ب خودم اومدم دیدم زنش شدم ی ماه گذشت تو گوشیش دیدم پیامای جاریموک نوشته بود خانواده دختره و خودش راضی نیستن انقد رفتم دعا کرفتم براشون ک قسم میخورم میشه بعددیدن اون پیاماو عکسای دعاها دنیا رو سرم خراب شد فک کردم شوهرم با دعا ب دستم اورده چون اون زمانی ک میخاستم پسری ک چندین سال باهاش بودموول کنم ازدواج کنم بهم گفت من رفتم پیش دعانویس گفته تو رو خانواده این پسزه دعایب کرده گغت اشتباه نکن منو ول نکن اگرم کردی بااین ازدواج نکن خودتو دوبخته نکن بااون خاستگار دیگت ک فامیلتونه ازدواج کن اون میتوته تورو خوشبخت کنه من گفتم شرمندم من باید ولت کنم و تصمیمم هم شوهرمه گفت بالاخره ی روزی ب حرفم میرسی و پشیمون میشی... الان اون پسر فامیلمون هم ازدواج کرد و ی دختر خیلی بهتر ازمنو گرفت.. من خودم خیلی خوشگلم و اندامم خوبه و خوش اخلاقم شوهرمم دوسم داره از وقتی ازدواج کرذیم چند ماهه مشکلات خانوادش تمومی نداره باباش ورشکست کرده باید همه جیشونوبفروشن باباش تصادف کرده از همون روز دارم مریض داری میکنم خود شوهرمم وضعش اون طوری ک فک مبکردیم نبوده ولی خیلی ادم خوبیه ب خاطر همین از همه اینا چشم پوشی میکنم ولی مسعله ای ک هست از نظر جنسی باهم مشکل داریم ک اینو من جایی نگفتم گغتم اینجابگم بلکه کمکم کنید ماشیش یاهفت ماهه ازدواج کردیم دراین مدت سه بار باهم رابطه جنسی داشتیم حتا وقتی شوهرم کنارم میخابه یا یغلم میکنه هیچ حسی نداره چند بار برای این مسعله گریه کرذم ک نکنه مشکلی داشته باشه دوستام ک تازه ازدواج کردن هرچند روز ی بار باشوهراشون رابطه دارن این چرا شاید ماهی ی بار باهام رابطه داشتع باضه وزودانزالی هم داره خودم دیدم ک قرص میخوره همون یکی دوبارم با وجود قرص خوزدن هم خیلی سریع ارضا میشه من واقعااین طوری اذیتم ن روم میشه بهش بگم بیا بریم دکتر نه اینکه بگم میاد تورو خدااک راه حلی دارویی فرصی با درمان خانگی سراغ دارید بهم لگید این طوری خیلی اذیتم...
بعضی وفتا ی فکرایی میاد سرم ک من لیاقتم این نبود وقتی خاستگارای بهتری داشتم مطمنن خوشبخت تر میشدم ولی چاره ای نیست چون ازدواج دوممه باید بسوزم و بسازم خبلی حس تنهایی و افسرذگی میکنم هرروز گریه میکنم
