دوروز پیش دعوا کردیم
گفتم گووووه به قیافت
ریدن به اون هیکلت عن تو دهنت
اصلا پشیمون نیستم
بی چشم و رو هر موقع ناراحت میشه زنگ میزنه مادر پیر من و انرژی منفیشو تخلیه میکنه مامان منم پسر جونشو از دست داده خیلی کم حوصله شده از دیروز اعصابش زده به سیاتیک حالش خوب نیس
ولی من اگه ناراحت بشم اجازا ندارم ناراحتیم به خانوادش انتقال بدم چون شخصیت اون خورد میشه
دعوا هم سر مادر عفریتشه
من بی تربیت نیستم دیگه واقعا کلافم کرده بود اینا یه هویی به ذهنم اومد گفتم نوش جونش