اسم آلت = ابزارنام
اسم با مُسَمّا = نام برازنده/بجا/سزاوار/شایسته
اسم بردن = نام بردن
اسم جامد = نامواژه ساده؛ ساده نام
اسم جمع = گروه نام
اسم خاص = ویژه نام
اسم در کردن = شناخته شدن، نامدار شدن، بنام شدن
اسم ذات = نهادنام
اسم عام = فراگیرنام
اسم مرکب = نامواژه آمیخته/آمیزه/آمیغ؛ آمیغ نام
اسم مشتق = نامواژه برگرفته؛ برگرفته نام
اسم مصدر = کنش نام
اسم معنی = مینونام
اسمنویسی = نامنویسی
اسم و رسم داشتن = نام و نشان داشتن، شناخته شدگی، نامداری، ناموری، نامی بودن، بنام بودن، پرآوازگی، نام آشنایی
اسماء (جِ اسم) = نامها
اسمی = بنام، نامدار، نامی، ناموَر، شناخته شده
اُسوه = نمونه (از آسا در پارسی)
اسهال = شکمرَوش، شکمرَوی، زودگواری، بیشگواری
اش
ویرایش
اشاره = یادکرد، نشاندهی
اشاعه = گسترش، فراگیری، فراگیر کردن
اَشباح = سایهها (جِ شبح)
اِشباع = پر کردن، پرشدن، سیر، سیرشدگی، سرشار، لبریز
اشباع نشدنی = سیریناپذیر
اشتباه = بیجا، ناروا، نادرست؛ یکی انگاشتن، یکسان گمان کردن، همسانپنداری؛ بیراهه، لغزش، کجروی، کژراهه
اشتراک = همسویی؛ هموندی (برابر با آبونه از وامواژههای فرانسوی)، انبازش؛ همپوشانی (در ریاضی)؛ همرسانی (شبکههای اجتماعی)
اشتعال = آتش گرفتن، سوختن
اشتعال زا = آتشزا
اشتغال = کار
اشتغالزایی = کارآفرینی
اشتها = هوس، انگیزه، گرایش
اشتهار = آوازه، ناموری، نامداری، بنام بودن
اشتیاق = شور، انگیزه، برانگیختگی
اَشخاص = کَسان
اشرار = گردنکشان، خیرهسران، آشوبگران، تبهکاران
اَشراف = بزرگان
اِشراف داشتن = دید داشتن، روی بلندی؛ آگاهی داشتن
اشعّه = تابش، پرتوها، پرتو (جِ شعاع)
اِشغال = جا گرفتن
اَشکال = (جِ شکل) ساختار، ریخت، سیما، نما، چهره، رخ، رخسار، رخساره
اِشکال = خردهگیری؛ سختی، پیچیدگی، دشواری، (ایراد) کاستی، نارسایی، بدی، کمبود، دردسر، نارسایی، کاستی کژی، کجی
اشکالتراشی = بهانهگیری، کارشکنی، سختگیری، سنگاندازی، بهانهتراشی، بهانهجویی
اَشیا = چیزها (جِ شیء)