اجاره کردن = کرایه کردن
اجاره بها = کرایه
اجازه دادن = گذاشتن، روا دانستن، پروانه دادن، روا دیدن
اجبار = واداشتن، وادار کردن؛ ناگزیری، ناچاری
اجباری = ناخواسته، ناچار، ناگزیر
اجتماع = انجمن، گردهمایی، همایش، همبودگاه، همزیستگاه، توداک
اجتنابناپذیر = گریزناپذیر، پرهیزناپذیر، دوریناپذیر، پیشگیریناپذیر
اجحاف = زورگویی
اجرا = نمایش؛ گردانندگی؛ میزبانی (برنامه صدا و سیما)
اجرا کردن = میزبانی کردن (برنامه صدا و سیما)؛ به کار بردن، انجام دادن؛ کار گذاشتن
اُجرت = دستمزد، مزد، کارمزد، کاربها، کارانه
اَجسام (جِ[الف] جسم) = پیکرهها، چیزها
اجیر = مزدور، مزدبگیر، دستنشانده
اجناس = کالاها
اح
ویرایش
اِحاطه = آگاهی، چیرگی؛ پیرامونگیری، کرانهگیری
احاطه داشتن = آگاه بودن، برتر بودن، چیره بودن
احاطه کردن = دربرگرفتن، فراگرفتن، فراگیری، پیرامونگیری
احاله کردن = واگذاری
احتباس = نگه داشتن
احتجاج = گواه آوری
احتراز کردن = پرهیز، دوری
احترام = ارج، ارزش، گرامیداشت، بزرگداشت، پاسداشت، ستایش، شکوهیدن
احتساب = شمردن، شمارش؛ بهشمار آوردن
احتضار = پیشگاه مرگ، مردن، جان دادن، جان باختن، آستانه جانسپاری
احتقان = خفگی
احتکار = انباشتن، انبار کردن
احتمال = پیشبینی
احتمال دادن = پیشبینی کردن، نزدیک دانستن، گمان کردن، پنداشتن، نزدیک دیدن، نزدیک یافتن
احتمالاً = شاید، چه بسا، گمان میرود، اینگونه مینماید، نزدیک است که، گاس که، گاسم
احتمالی = پیشبینی شده، نزدیک، شدنی
احتیاج = نیاز، نیازمندی
احتیاط = دوراندیشی، پیشگیری، هشیاری
احتیاطی = پیشگیرانه، دوراندیشانه
اِحداث = ساخت، ساختوساز
احراز کردن = به دست آوردن، دست یافتن، رسیدن به چیزی
احراز مصادیق = شناسایی نمونهها، دستیابی به نمونهها، نمونهسنجی، نمونهشناسی، جداسازی نمونهها، نمونهپردازی، نمونهجویی، نمونهپژوهی، نمونهکاوی
احراز هویت = شناسایی
احدی = هیچکس
احساس = دریافت، گیرایی، بازتابگیری؛ انگیزش
احساس کردن = دریافت کردن، بازتاب گرفتن
احساساتی = برانگیخته، پرشور، شوریده
احسان = بخشش، نیکوکاری، نیکی، نیکویی
اَحشام = دامها، چارپایان
احضار = فراخوان، فراخواندن، خواندن، فراخوانی
احقاق حق = سزا دادن، دادگری
احمق = نادان، خنگ، کودن، گول
احوال = چگونگی
احوالپرسی = پرسه؛ خوشامدگویی
احیاء = بازسازی، زنده کردن، زندهسازی، زندهگری؛ نوسازی، بازسازی
احیای قلبی-ریوی = زندهسازی دل و شش
احیاناً = اگر، چنانچه، شاید