زندگی متاهلی بعد از جشن عروسی

ازعقد متنفرررررررررم بدترین دورانه

ینی خدا نگذره از کسایی ک دوران عقد منو ب گند کشیدن 

من دوسال عقد بودم یعنی فقط لحظه شماری میکردیم بریم خونه خودمون،البته شوهرم پایه س،الان یک سال و نیمه رفتیم خونه مون،خیلی خوبه،فیلم میبینیم اشپزی میکنیم کیک میپزیم،پیتزا خونگی میپزیم،چندروز پیش پنیرخونگی درست کردیم و کلی هم دوتایی ذوق میکنیم،

منم وقتی جهیزیه ام رو چیده بودم همش دلم میخواست زودتر برم سر خونه و زندگیم 

و توی وسایل جدیدم آشپزی کنم و ....

ولی این فقط واسه ۱ هفته اوله🤣 

منم عقدمو چند ماه دیگه عروسیمونه 

و بشدت دوست دارم بریم سر خونه زندگی خودمون

خیلی خسته شدم 

دوران عقد چالش با مامانم زیاد دارم رابطم با همسرم و خانوادش اوکیه 

مثل من ،عمده مشکل من با مامان خودم بود 

روزایی که همه ازآدم توقع دارن ولی هیچکدومشون آدموگردن نمیگیرن همون دوران عقده 

وای خیلی بده 

ما و شوهرم خانوادش مشکلی تداریم ولی مامانم با توقع های بیجا ازشون روح روانم ریخته بهن 

دوران عفد خیلی بده☹️منم خسته شدم دلم میخاد برم خونه خودم تو عقدهیجانمیتونم برم نه پول هست نه خانوادم اجازه میدن برم

منم دوس داشتم شبو روز خودمو زیر سقف عاشقانه خونمون تصور میکردم همش به شوهرم مبگفتم زود عروسی بگیریم اخه جونمون وصله به جونه هم اومدیم خونه خودمون میدونی چیشد؟🥺

منی اگه شوهرم میگف ماست سیاهه میگفتم سباهه بسکه بهش اعتماد داشتم اومدیم خونه خودمون فهمیدم مخفیانه مواد مصرف میکنه بعد چند وقتش فهمیدم به فیلم پ و رن اعتیاد داره کم کم فهمیدم داره دروغ میگه 😭من یه ساله که دارم اشک میریزم چون دلم برای دوران خوش عقدمون تنگه

وای دقیقا تو منی،توقعات مامانم سر دلم بود،هرروز چالش ،خدا مزد صبرتو بهت بده و بری سرخونه زندگیت و شیرینی شو حس کنی،منکه ازبس دوران سختی بود برام بعد عروسی خیلی کم میرم خونه بابام

من دوران عقدمونو خیلیییی دوست داشتم برعکس باقی عزیزان 

اما خب بلاخره ادم دوست داره با عشقش زیر یه سقف باشه دیگه

منم اخریا دوست داشتم زود بریم مخصوصا ثقتی که جهیزیم تکمیل شده

البته هنوزم تو دوران عقدم😂ولی جهیزیه رو چیدیم داریم زندگی میکنیم یکم خورده ریز مونده و اخر اردیبهشت هم میز تی وی و کنسولمون میرسه تکمیل میشه عروسی هم تابستونه😁

دوسال عقد بودم و عذاب کشیدم فقط ! هیچ خاطره خوشی یاد ندارم ! 

بخاطر اذیت های مادرشوهرم ۶ ماه افسرده بودم 

و...... 

هیچوقت نمی بخشم

امیدم به عروسی بود ؛ عروسی کردم از ۲۰ روز بعد عروسیم شروع کرد آزار دادن من😞

چون فکر میکرد من اومدم پسرش رو گرفتم و گریه میکرد 😒

ممنون گلم خدا برا شماهم خوش بخواد 

واسم دعا. کن فقط بگذره

من عقد بودم میخاستم برم خونه خودم اومدم خونه خودم دیدم عقد چقد بهتر بود

چون شاغلم بودم سختی کارم چن برابر بود

تا زد باردار شدم یه بارداری سخت

حالام بچه داری

کلا یه سال سه ماهه عروسی کردم هیچی نفهمیدم

ولی عقد ک بودم همش شاکی بودم الان میگم چقد عقد خوب بوذ