بچه ها ما خودمون خونه داشتیم بابام به بادش داد بعد رفته آهن کشیده وسط خونه ی مادرش و دوتاش کرده و اجاره داده این ور آهن ماییم و اون ور آهن ۴ تا آدم ظالم و پر در دسر دوساله ما رو آورده توی جهنم یعنی ما اصلا حریم خصوصي نداریم هر حرفی بزنیم اونها میفهمند تازه تا نصف شب تلویزیونشون روشنه و جیغ و داد میکنند بچشون هم هر روز تا شب مهد کودک راه انداخته بچه ها رو جمع میکنه توی حیاط و توپ بازی میکنند اصلا آرامش رو از ما گرفتند
امروز رفتم به دخترش گفتم که من درس و زندگی دارم شما آلودگی صوتی راه انداختید به من میگه فضولی تازه از لجم بیشتر توپ رو به در و دیوار میزنه
به مامان باباش میگم فوتبال میبینید از صبح تا شب انقدر جیغ و داد نزنید آروم بگید گل گل شروع کردن خندیدن به من و جیغ و داد هاشون رو بالاترم بردند یعنی همشون نفهم و ظالمند تازه توی این دوسال همین دختر نفهمشون همش میاد زنگ خونه ما رو میزنه بچه های ما رو میبره خونشون بعدم کتکشون میزنه و بهشون فحش یاد میده اصلا یه وضعی تازه ۱۳ سالشه با تاپ و شورت میاد توی کوچه داره بی حجابی رو به آجی منم یاد میده
به بابام میگم یا ما رو ببر یه جا دیگه خونه برای ما اجاره کن یا این ها رو بگو مراعات ما رو کنند میگه دوست دارند همسایه آزاری کنند و انگار جادوش کردند همش طرف اوناست و به خاطر اون ها من رو کتک هم میزنه و توهین هم میکنه 😡
دعا کنید از این محله برند داغونم کزدن زندگی رو ازم گرفتند و زهرم کردند 😔😭